مرتكب كبيره و مرتد، توبه آنان پذيرفته است و ساحر هرگز وضعيّتش بدتر نيست.
دفاع ما
به نظر مى رسد با تأمّلى اندك، محتواى درست، آموزنده و بلند حديث روشن است.
بسيارند كسانى كه كار زشتى انجام مى دهند و به جاى جبران آن، به عبادتهاى ديگر مشغول مى شوند. همانند كسى كه پدرومادر خويش را از خود رنجيده ساخته و به جاى اين كه دل آنان را به دست آورد و رضايتشان را جلب كند، به مسجد و زيارت و دعا و عبادت روى مى آورد؛ يا مال برادرش را خورده و به جاى توبه واقعى و اداى مال برادر، سجّاده مى افكند و زهد پيشه مى سازد و عابد و زاهد و مسلمان مى شود؛ يا شوهرش از او ناراضى است و در اداى حقّ شوهر كوتاهى دارد، امّا نمازشب مى خواند و سر از سجده برنمى دارد. در چنين مواردى، جا دارد گفته شود اين اعمال، از اين گونه انسانها پذيرفته نيست. در اين موارد، شخص گنه كار بايد از راه درست وارد شود و توبه واقعى كند؛ پدرومادر خويش را راضى سازد و حقّ برادر را اداكند و موجبات رضايت شوهر را فراهم سازد. اين، توبه درست و واقعى است.
در مورد روايت نيز قضيّه از اين قرار است. زن بايد از شوهر خويش، حلاليّت بطلبد و گناه سحر خود را جبران كند و بر اساس روايت ديگر صدوق، توبه ساحر، گشودن سحر است. ۱
آرى؛ كسى كه براى ديگرى جادو و جنبل كرده، بايد آن را به هم بزند و اين زن، بدون پيمودن اين راه صحيح توبه، رو به عبادت برده و خود را به نماز و روزه مشغول ساخته است.
جالب اينجاست كه به همين مضمون، روايتى در بحارالأنوار(ج79، ص214)، باب96، به نقل از نوادر راوندى آمده است كه در آن روايت مى خوانيم: … فقال رسول اللّه(ص): إنّ حلق الرأس لايقبل منها حتّى ترضى
1.وروى: إنّ توبة السّاحر أن يحلّ ولايعقد (بحار، ج۷۹، ص۲۱۲ـ باب۹۶، روايت۹، به نقل از علل الشرائع مرحوم صدوق).