15
دو فصلنامه علمي تخصصي حديث حوزه 3

جدّی ماست. قرآن را بی‌روایت معنا کنیم، شدنی است؟! روایت را بی سند معنا کنیم؟! اگر قرآن را بی روایت معنا کنیم، بخش کلیات و اخلاقیات عمومی از آن در می‌آید. حالا شما بخواهید بگویید این آیه: (إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ الله) مربوط به وجود مبارک حضرت‌امیر است، سند می‌خواهد. این چهار بخش، بسیار نیازمند تلاش است؛ یعنی در روایات تفسیری، مقتل، تاریخی و اخلاقی کار نشده است و جمع شما می‌تواند خروجی پربرکتی داشته باشد؛ یعنی روایات فقهی را کمتر کار کنید؛ برای این که خیلی‌ها روی آن کار کرده‌اند. یک گروه کمتری متوجه آن بشوند؛ اما در این‌گونه روایت‌ها کار شود. هم‌چنین روایت‌هایی که مربوط به حکومت‌ها و نظام‌ها است؛ برخورد ائمه با نظام‌ها، برخورد ائمه با حکومت‌ها و... . در این موارد باید بیشتر کار شود، چرا که بالأخره این دسته از روایات هم حجت‌اند.
مهم‌ترین اصل که قرآن‌کریم است، هیچ ممکن نیست بدون روایات پیش برود. انسان به کمک آیات، مطلبی را تا حدودی به دست می‌آورد اما بالأخره این آیه چه می‌خواهد بگوید و مربوط به چه کسی است؟ با روایت مرسل هم که نمی شود حل کرد. این است که ان شاء الله به لطف الهی اگر بر بال ملائکه نشسته‌اید _ چه این که نشسته‌اید _ و ان شاء الله از «جهت» پرواز کردید _ چه این که می‌کنید به لطف الهی _ رهآوردهای فراوانی دارد که هم ما متنعّم می‌شویم، هم نظام و جامعه متنعّم می‌شود و هم حشر شما با اولیای الهی خواهد بود».
این جلسه با خیرمقدم مجدد حضرت آیةالله جوادی آملی به حضار و دعای خیر ایشان، پایان یافت.


دو فصلنامه علمي تخصصي حديث حوزه 3
14

خب اگر موثوق‌الصدور شد، یعنی راوی عادل نبود یا عدالتش احراز نشد و موثق نبود، مرسل یا مجهول می‌شد؛ اصحاب به همین روایت عمل کرده‌اند. این چطور می‌شود که اصحاب به روایتی عمل می‌کنند و به روایتی عمل نمی‌کنند؟ آیا این در مسائل اعتقادی هم سهمی دارد یا در مسائل فقهی می‌تواند راهگشا باشد؟ حالا اگر همه به فتوایی و مطلبی نظر دادند، آیا می‌شود در مسائل اعتقادی به آن عمل کرد یا نه؟ این کار مشکلی است. بنابراین این قسمت هم _ ان‌شاءالله_ وقتی رجال و درایه‌اش تأمین شود، خوب است که انجام شود و مشخص شود».
در پایان، استاد با یک جمع بندی از مطالب بیان‌شده، به سه نکته مهمی که بدان پرداخته بودند، اشاره کرده و فرمودند: «مطلب اول که مهم‌ترین کار و مشکل‌ترین دغدغه ماست، پر کردن خلأ بین کتب اربعه و اصول اربعمائه است. مطلب دوم عرضه روایات بر کتاب الهی است؛ چه معارض داشته باشد، چه نداشته باشد. و مطلب سوم هم مسئله رجال و درایه است که بالأخره مشخص شود. در فقه _ الحمدلله _ بسیاری از بزرگان و اولیای الهی کار کردند؛ یعنی روایات فقهی، خیلی مشکلی ندارند که آدم بخواهد تشخیص بدهد که این روایت حَسن است یا صحیح، موثق است و یا مانند آن؛ اما چهار بخش از علوم اسلامی دارای خلأ جدّی است که عبارت‌اند از: روایات تفسیری، روایات مقتل، روایات تاریخی و روایات اخلاقی. ما در این چهار بخش خلأ جدّی داریم.
شما می‌بینید خیلی‌ها هم خوش‌باورند و همین که روایتی در ذیل آیه آمده، به آن عمل می کنند؛ مَثلی بود که در اوایل طلبگی ما رایج بود، می‌گفتند: این روایت به درد ناخن‌گیری روز پنج‌شنبه و جمعه هم نمی‌خورد؛ یعنی اگر فقیهی بخواهد فتوا بدهد که گرفتن ناخن روز پنج‌شنبه مستحب است یا جمعه، این ‌گونه روایات به کار نمی‌آیند. بالأخره یک روایت معتبر می‌خواهد. مستحب هم مثل واجب است. اگر بخواهد فتوا بدهد که ناخن‌گرفتن در روز پنج‌شنبه مستحب است یا جمعه، یا کدام افضل است، روایتِ معتبر می‌خواهد. روایتی که در نورالثقلین است، نه اصل دارد و نه فرع. همین روایت، آیه را معنا کرده فیما یرجع فلان، فوراً می‌بینید مورد عمل است. آخر از سابق گفته‌اند، اگر فقیهی بخواهد فتوایی داشته باشد، نیازمند روایت معتبر است؛ حال شما می‌خواهید آیه را با یک روایت غیرمعتبر معنا کنید؟! این چهار بخش، واقعاً مشکل

  • نام منبع :
    دو فصلنامه علمي تخصصي حديث حوزه 3
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1390
    سردبیر :
    غلامعلي، مهدي
    صاحب امتیاز :
    مرکز تخصّصي علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    فاطمي‌ منش، علي
    تلفن :
    7832000
    دورنگار :
    7832001
    پست الکترونیک :
    Hadith.info@gmail.com
    مدیر مسئول :
    الهادي(خوشنويس)، جعفر
تعداد بازدید : 24578
صفحه از 199
پرینت  ارسال به