کجا؟ این مرغ طبیعت به طمع طعمه و تالاب از غرب به شرق میآید و از شرق به غرب میرود؛ از شمال به جنوب میآید و از جنوب به شمال میرود. برای چه؟ برای طعمه. این فرشتهها به ما میگویند پر دربیاورید تا بیرون بروید؛ پر بکشید «از جهت»، نه «در جهت»؛ از طبیعت بیرون بروید؛ چون دنباله آن حدیث این است. اگر کسی فرشتهخوی و آسمانی نشد، نه از قرآن _ چه تسنیم و چه غیرتسنیم _ طرفی بسته است، نه از حدیث. آنکه میآید، با پر میآید. پر پهن میکند برای اینکه این شاگردان پر دربیاورند، اولاً، پرواز یاد بگیرند؛ ثانیاً، «از جهت» بیرون بروند و نه آنکه «در جهت» حرکت کنند؛ اگر آن شد انسان میشود فرشتهخوی. سنایی و امثال وی میگویند:
تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنکبرگ توت است به تدریج کنندش اطلس
بهترین پارچههای دنیا، پرنیان و حریر است. این پارچه حاصل کارگاه طبیعی است، چه اینکه حاصل تلاش کِرم ابریشم میشود پارچه ابریشم؛ با همان برگ توتی که در سطل زباله میاندازند؛ اما وقتی استاد ببیند، میشود پرنیان. حال که چنین است، چرا ما فرشته نشویم؟!
این فرشتهها هم که آمدند آیین فرشتهشدن را به ما یاد بدهند؛ این فرشتهها نیامدند که ما فیلسوف، حکیم، فقیه و یا مرجع بشویم؛ این «مِن الجهة إلی الجهة» است. برای چنین افرادی که قصدشان رسیدن به اینگونه امور است، فرشتهها نمیآیند و مطمئن باشید که برای آنها هم پر پهن نمیکنند. بدانید که آن آیندهای ندارد؛ فرشتهها برای کسی که فقط میخواهد مرجع شود یا فیلسوف، یا حکیم شود یا مدرّس، و نام و نانی پیدا کند، پَر پهن نمیکنند. اما کسی که به همراه فرشتهها میرود، «از جهت» بیرون میرود، نه «در جهت»؛ بنابراین برای چنین شخصی پَر پهن میکنند. این مطلب، اصل سوم است و بخشهای دیگر به همین برمیگردند.
اکنون که شما بزرگواران در کنار مائده و مأدبه حدیث نشستهاید، فرصتی بسیار مغتنم دارید که _ إن شاءالله _ فرشتهخوی شوید و با فرشتهخوی شدن شما و پرواز شما «از جهت»، جامعه هم الهی شود؛ چون «تقرّب إلی الله» همین است. اگر انسان جزو مقرّبین شود و از تسنیم طرفی میبندد _ که مادون آن برای ابرار است، ولی خود تسنیم برای مقرّبین است _ و این که نزدیک میشود، به کجا میرود؟! چنین کسی اگر «در