چگونگی عروج حضرت عیسی علیه السلام
زمان عروج
تاریخ نویسان سن حضرت عیسی علیه السلام را در زمان عروج 32 سال و تاریخ عروجشان را ۵8۵ سال قبل از هجرت میدانند ۱. برخی نیز عروج ایشان را ۵۶1۶ سال بعد از هبوط آدم میدانند. البته برخی دیگر از مورخان ۲ میگویند خداوند در 33 سالگی به عیسی علیه السلام وحی فرمود و در شب قدر در ماه رمضان او را از بیت المقدس به آسمان برد که در آن هنگام 93 سال داشت ۳ مسیحیان واقعه مصلوب شدن عیسی علیه السلام را سال7۴9 رومی مطابق ۶22 قبل از هجرت در بیت لحم دانستهاند ۴.
در برخی از روایات۵ سن ایشان در زمان عروج 33 سال و در برخی دیگر 93 سال ذکر شده است. امام باقر علیه السلام زمان عروج ایشان را شب بیست و یکم رمضان بیان کردهاند ۶.
به دلیل نبودن قراینی که بتوان اثبات کرد، کدام¬یک از این تاریخها صحیح است، تنها میتوانیم احتمال دهیم که عیسی علیه السلام در سن 33 سالگی در ماه رمضان به آسمان عروج کردهاند.
چگونگی عروج عیسی علیه السلام در قرآن
خداوند در دو آیه از قرآن ۷ به موضوع عروج عیسی علیه السلام میپردازد.
توفی عیسی علیه السلام
آیه (إِذْ قَالَ اللَّهُ يَاعِيسی إِنیِ مُتَوَفِّيک وَ رَافِعُک إِلیَّ...)۸ از توفی عیسی علیه السلام سخن میگوید. لفظ «متوفی» از ماده «توفی» است و توفی در لغت به معنای گرفتن چیزی به طور تام و کامل است و با «فوت» فرق دارد ۹.
در معنای جمله (إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسی إِنیِ مُتَوَفِّيكَ) اقوال زیر بیان شده است:
تو را برمیگیرم، یعنی تو را زنده به آسمان میبرم.۱۰
1.تاریخ طبری، ج ۲ ص۵۲۵
2.ناسخ التواریخ، حضرت عیسی علیه السلام، ج۱، ص۴۶
3.نهایة الارب فی فنون الادب، ج۹، ص۲۳۷
4.پژوهشی در اعلام تاریخ جغرافیایی تاریخ بیهقی، ص۵۱۶
5.وهب میگوید: روزی که عیسی علیه السلام دعوت خویش را آشکار کرد، سی ساله بود و مدت سه سال به عنوان پیامبر میان بنی اسرائیل زندگی کرد و خداوند او را در سن ۳۳ سالگی به آسمان برد (نهایة الارب فی فنون الادب، ج۹، ص۲۳۷) و امام صادق علیه السلام از پدرانش روایت میکند که: «قال الحسن بن علی علیه السلام فیما ناظر به ملک الروم: کان عمر عیسی علیه السلام فی الدنیا ثلاثة و ثلاثین سنة، ثم رفعه الله إلی السماء» (بحار الانوار، ج۱۴، ص۲۴۷، ح۲۷).
6.الخصال، ج۲، ص۲۷۱
7.آلعمران/۵۵؛ نساء/۱۵۸
8.آلعمران/۵۵
9.لسان العرب، ج۱۵، ص۳۵۹
10.این قول را حسن، کعب، ابن جریج، ابن زید، کلبی و دیگران عنوان کردهاند (مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۵۹).