انديشه‌هاي حديثي سيد بن طاووس - صفحه 111

أقول: و من الأعذار أنني رأيت الله _ جل جلاله _ و خواص عباده و كل من اعتبرت حال أعدائه و حساده، فما وجدت أحداً منهم يسلم أن يقال عنه ما لم يكن وقع عنه، فوجب ترک الطعن إلا بيقين أو ما يقوم مقامه واضحاً كالشمس مقطوعاً علی سلامة الطعن من الغلط و اللبس۱.

2. طعن‏‏های مربوط به امور باطنی

اگر طعن وارد شده، طعن در اعتقاداتی است که در نهان افراد وجود دارد، در این صورت حتماً دلیلی که این طعن را ذکر کرده، باید یا یقینی باشد و یا آن که از جانب کسی باشد که قول او از جانب خدا راست دانسته شده باشد؛ یعنی از قول معصومان باشد؛ چرا که فقط اینان هستند که از علم پنهان الهی خبر دارند:
أقول: و هذا يكفي في الجواب عن الطعن في الأمور للظواهر، و أما العقائد فإن الطعن علی فسادها يحتاج أن يعلم ذلک يقيناً من جانب صادق من الله _ جل جلاله _ العالم بالسرائر۲.
وی بعد از بیان شروط لازم برای این که بتوان طعن‏های وارده را پذیرفت، بیان می‏دارد که اکثر طعن‏های ذکر شده برای راویان احادیث این شرایط را نداشته و نمی‌توان به آنها ترتیب اثر داد. او برای اثبات ادعای خود به قراینی اشاره می‏کند:

قراین دال بر عدم صحت طعن‏های وارد بر روات

از نظر سید ۳ بسیاری از ادله‌ای که بیان کننده طعن هستند، خود دارای مشکلات متعدد هستند؛ از جمله:
1. دلیل ابراز کننده طعن، خود از اخبار واحد است؛
2. دلیل طعن، خود، مطعون علیه است؛
3. فرد، مطعون به سببی است که آن سبب خود در نزد اهل انتقاد یا معروف و پسندیده است و یا انجام آن نزد آنها جایز است؛
۴. مطعون علیه کسی است که ثقات اصحاب _ که سید از طریق آنها از آن فرد حدیث نقل می‏کند و یا آن فرد از آن ثقات حدیث نقل می‏کند _ آن روایت را از آن فرد مطعون نقل کرده‏اند و آن را استثنا نکرده و طعنی بر آن روایت وارد نکرده‏اند و روایتش را ترک نکرده‏اند. از این رو، احتمالاً آنها یا صحت روایت را از طریق دیگری کشف کرده‏اند و یا به دلیل شهرت روایی، عمل طایفه را جابر آن دانسته‏اند؛
۵. طعن در اعتقادات وی بوده، ولی در نقل وروایت حدیث ثقه است؛ چرا که در کفار هم کسی که ثقه در نقل روایت باشد، وجود دارد؛ چنان که علما به قول پزشکان اهل ذمه در مورد آنچه موجب شفای مریضی‏ها می‏شود، اعتماد می‏کنند؛

1.همان، ص۱۱

2.همان

3.ر.ک: همان، ص۱۰ _ ۱۱

صفحه از 118