۶. مطعون علیه ممکن است که در حال تقیه بوده باشد، چنان که اصحاب ائمه این گونه بودهاند، و او از خود خلاف آنچه را که اعتقاد داشته، اظهار داشته است (اعم از این که در اکثر زمانها این کار را کرده باشد و یا در بعضی زمانها که ضرورت موجب مباح شدن این کار میشده است، انجام داده باشد) و آن عقیده او پخش شده است، و چه بسا که بعداً هم عذرخواهی کرده باشد، ولی کسانی که عذر او را شنیدهاند، از او قبول نکردهاند؛
7. گاهی طعن از غیر معصوم وارد شده است و یا از جانب معصوم است، اما اسناد طعن به وی ثابت نیست. این دو مورد مردود است؛ زیرا طعن باید با شهادتی که در دین اسلام پذیرفته شده است و یا راهی که در نزد خداوند واضح و روشن است، به اثبات رسیده باشد؛
8. گاهی طعنی غیر واقعی از فردی در حال غضب و ناراحتی عمداً و یا نسیاناً گفته شده و این طعن پخش شده است تا جایی که بسیاری از سامعین اعتقاد و یا گمان به صحت آن پیدا کردهاند و سپس برای بعضی کشف میشود که آن طعن صحیح نبوده است. حتی گاهی آن کسی که طعن را وارد کرده، اعتراف به خطا و اشتباه طعن خود میکند و آن گاه آن کسی که این اعتراف را میشنود، اعتقادش تصحیح میشود؛ ولی آن که نشنیده، بر همان اعتقاد اول باقی میماند.
سید بن طاووس بیان میدارد که اگر حدیثی که فرد مطعونی در سند آن واقع شده، دارای یکی از خصوصیات بالا باشد، به طعن وارد شده ترتیب اثر نمیدهد و آن روایت را معتبر میداند.
نکته: از نظر ابن طاووس، اگر این دلیل شرعی نبود که به طور کلی از اعتماد بر روایت کسانی که از اتباع اهل بیت نیستند، منع میکند، به روایت هر کسی که در نقل روایت ثقه باشد، میشد عمل کرد و لو در اعتقاد غیر شیعه باشد ۱.
با این حال، وی بعضی از روایات ضعیف را در کتبش ذکر میکند، اما خصوصیت آنها آن است که وی از یکی از طرق ذیل به صحت آنها اطمینان پیدا کرده است ۲:
1. طریقی غیر از آن طریق ذکر شده در روایت به معصوم دارد؛
2. طریقی به غیر آن معصوم که دارای همان مضمون است دارد؛
3. طریقی دیگر و معتبر به فرد ثقهای که مطعون علیه از آن فرد حدیث نقل کرده دارد.
1 _ 3. عمل به احادیث من بلغ
سید بن طاووس در نهایت بیان میدارد که اگر در کتبش روایاتی را ذکر کرده باشد که در سند آن فرد مطعونی وجود داشته و یا روایتی باشد که احیاناً سند آن را ذکر نکرده است، همه اینها به علت وجود روایاتی است که در آنها بیان شده که اگر کار خیری از قول معصومان به کسی برسد و وی آن عمل را انجام دهد، اجر آن عمل را خواهد برد؛ اگر چه که پیامبر آن را نگفته باشد.