کثيراً مما جاء به النبی صلی الله علیه وآله من الأحکام و مما يتعلق بکتاب الله و سنة نبيه صلی الله علیه وآله من نسخ و تقييد و تخصيص و تأويل مخزون عند العترة الطاهرة علیهم السلام و أن القرآن فی الأکثر ورد علی وجه التعمية بالنسبة إلی أذهان الرعية، و کذلک کثير من السنن النبوية صلی الله علیه وآله و أنه لا سبيل لنا فيما لا نعلمه من الأحکام الشرعية النظرية أصلية کانت أو فرعية إلا السماع من الصادقين علیهما السلام و أنه لا يجوز استنباط الأحکام النظرية من ظواهر کتاب الله و لا من ظواهر السنن النبوية صلی الله علیه وآله ما لم يعلم أحوالهما من جهة أهل الذکر علیهم السلام بل يجب التوقف و الاحتياط فيهما؛
روش صحیح نزد من، راه و روش اخباریان کهن است. نظر آنان این بوده است که هر آنچه امت (اسلام) تا روز قیامت به آن نیاز دارد، حتی دیه کوچکترین جراحت(ارش) از جانب خداوند بر آن دلیل قطعی وجود دارد و بسیاری از احکام و متعلّقات کتاب خدا و سنت پیامبرش صلی الله علیه وآله مانند نسخ و تقیید و تخصیص و تأویل، نزد عترت پاکش خزینه داری میشود و بسیاری از احکام و متعلّقات کتاب خدا و سنت پیامبرش صلی الله علیه وآله مانند نسخ و تقیید و تخصیص و تأویل، نزد عترت پاکش خزینه داری میشود و این که قرآن و سنت نبوی، در بیشتر موارد به صورت تعمیه (معمّاگویی) نسبت به اذهان مردم آمده است و ما نسبت به احکام شرعیه نظریه فرعی یا اصلی راهی جز شنیدن از صادقین علیهما السلام نداریم و اجتهاد و استنباط در احکام نظری دین از ظواهر کتاب خدا و سنت نبوی صلی الله علیه وآله تا زمانی که از سوی اهل ذکر علیهم السلام دانسته نشود، جایز نیست؛ بلکه درآن دو باید توقف و احتیاط نمود 1.
نسبت به این عبارت چند نکته باید دقت کرد:
اول، آن که این عبارت نیز نظیر عبارت گذشته در فضای فقهی و استنباط حکم شرعی بیان شده است و تعابیر گوناگونی مانند «من الأحکام»، «من الأحکام الشرعية النظرية أصلية کانت أو فرعية» و «استنباط الأحکام النظرية» حاکی از آن است.
دوم، آن که امور متعلق به قرآن را «نسخ، تقييد، تخصيص، تأويل» معرفی میکند که شکی در این نکته نیست که اگر قرینههای مبنی بر نسخ و یا تقیید و تأویل نسبت به قرآن در کار باشد، علم این امور، همان طور که ایشان فرمودهاند، «مخزون عند العترة الطاهرة»؛ ولی روشن است که ایشان نظر به قبل از انجام عملیات تفسیری و قبل از پرداختن به این امور و قراین دیگر متنی و عقلی، برای به نتیجه رسیدن مقصود کلام الهی، سخن میگوید و این تنافی ندارد که بعد از این بررسیها قرآن و سنت از تعمیه بیرون بیایند.
سوم، آن که بر اساس صدر و ذیل این کلام، منظور از استنباط احکام نظری از قرآن، قوانین فقهی و شرعی است، نه هر ظاهری و برداشتی از آیات مختلف که منجر به رسیدن به منظور خدا گردد.