نادرستي انتساب عدم پذيرش ظواهر قرآن به اخباريان - صفحه 16

تفسیر قرآن را جز با نص و روایت روا نمی‏دانند، نقل می‏کند. وی این بحث را بر سر برداشتی که از سخن ابوعلی طبرسی، نادرست می‏داند، با اردبیلی پیش کشیده است و هدفش این است که توضیحی را که اردبیلی از سخن ابوعلی، در باره تفسیر به رأی داده، غفلت از احادیث مربوط به جایگاه اهل‌ذکر در تفسیر قرآن قلمداد کند. در این زمینه، وی بعد از نقل عبارات طبرسی از سخنان اردبیلی، بار دیگر تعابیر طبرسی را مرور نموده و قراینی را در تأیید نظر خود بیان کرده که غیر قابل خدشه نیست، ولی صرف نظر از اشکالاتی که در اخذ به این قراین وجود دارد، جملاتی که در این بحث مطرح شده است، نگرش او را در باره تفسیر روشن می‏سازد:
و این احادیث شریف با وجود تواتری معنوی که دارند، صراحت دارند در این که استنباط احکام نظری از کتاب خدا و از سنت نبوی صلی الله علیه وآله، مورد اشتغال اهل‏بیت علیهم السلام بوده است، نه اشتغال مردم؛ به این دلیل که پیامبر به امر خدا تنها امیر المؤمنین و فرزندان پاکش علیهم السلام را به تعلیم ناسخ و منسوخ قرآن و یادگیری منظور خدا از آن و آموختن این که کدام آیه از قرآن بر ظاهرش باقی مانده است و کدامین از آنها بر ظاهرش باقی نمانده است، مخصوص گردانید و دلیل دیگر آن که بسیاری از این موارد نزد اهل‏بیت علیهم السلام مخفی مانده (و مجالی برای بیان نبوده است)۱.
در این عبارت نیز گرایش فقهی او در باره احکام نظری آشکار است و گویی نمی‏تواند حساسیت خود را نسبت به آزادی عقل نسبت به استنباط احکام، در بخش‏‏های مختلف این کتاب کتمان کند؛ ولی بر اساس دو شاهد در عبارت بالا، می‏توان به نظرش در باره پذیرش مبنای تفسیری ظواهر قرآن نزدیک شد:
شاهد اول، این که بر اساس ادامه روند سخنش _ که امیر المؤمنین و فرزندانش علیهم السلام نسبت به تک تک آیات و این که بر ظهور خود باقی‏‏اند و یا این که باقی نمانده‏اند، علم دارند _ روشن است که ایشان در باره فهم مجموع آیات سخن می‏گویند و تمامی‏ آیات الهی که فقهی نیستند. پس ایشان، در این استدلال، از رویکرد فقهی خارج شده‏اند؛ به ویژه این که در این سؤال، ایشان در زمینه روش مجمع البیان وارد بحث شده است.
اما شاهد دیگری که نظر او را در این باره نمایان می‏سازد، این است که با توجه به این که روی سخن را به باقی ماندن بر ظاهر و یا نماندن، آن کشانده است، معلوم می‏شود که ایشان ظاهر قرآن را قابل فهم می‏دانند، و گر نه باقی ماندن یا نماندن بر ظاهر نسبت به ما _ که هیچ فهمی از قرآن نداریم _ تقسیمی بی‏اثر خواهد بود؛ ولی این به معنای این نیست که ایشان با دیدگاه رایج مبنی بر حجیت ظواهر موافق است؛ زیرا جمله آخری که از وی نقل شد، بیان‌گر عدم حجیت این ظاهر از قرآن است که ممکن است روایاتی به عنوان قرینه بر خلاف ظاهر آیه بوده باشد و به دست ما

1.الفوائد المدنیة، ص۳۵۴ _ ۳۵۵

صفحه از 23