تفسیر قرآن را جز با نص و روایت روا نمیدانند، نقل میکند. وی این بحث را بر سر برداشتی که از سخن ابوعلی طبرسی، نادرست میداند، با اردبیلی پیش کشیده است و هدفش این است که توضیحی را که اردبیلی از سخن ابوعلی، در باره تفسیر به رأی داده، غفلت از احادیث مربوط به جایگاه اهلذکر در تفسیر قرآن قلمداد کند. در این زمینه، وی بعد از نقل عبارات طبرسی از سخنان اردبیلی، بار دیگر تعابیر طبرسی را مرور نموده و قراینی را در تأیید نظر خود بیان کرده که غیر قابل خدشه نیست، ولی صرف نظر از اشکالاتی که در اخذ به این قراین وجود دارد، جملاتی که در این بحث مطرح شده است، نگرش او را در باره تفسیر روشن میسازد:
و این احادیث شریف با وجود تواتری معنوی که دارند، صراحت دارند در این که استنباط احکام نظری از کتاب خدا و از سنت نبوی صلی الله علیه وآله، مورد اشتغال اهلبیت علیهم السلام بوده است، نه اشتغال مردم؛ به این دلیل که پیامبر به امر خدا تنها امیر المؤمنین و فرزندان پاکش علیهم السلام را به تعلیم ناسخ و منسوخ قرآن و یادگیری منظور خدا از آن و آموختن این که کدام آیه از قرآن بر ظاهرش باقی مانده است و کدامین از آنها بر ظاهرش باقی نمانده است، مخصوص گردانید و دلیل دیگر آن که بسیاری از این موارد نزد اهلبیت علیهم السلام مخفی مانده (و مجالی برای بیان نبوده است)۱.
در این عبارت نیز گرایش فقهی او در باره احکام نظری آشکار است و گویی نمیتواند حساسیت خود را نسبت به آزادی عقل نسبت به استنباط احکام، در بخشهای مختلف این کتاب کتمان کند؛ ولی بر اساس دو شاهد در عبارت بالا، میتوان به نظرش در باره پذیرش مبنای تفسیری ظواهر قرآن نزدیک شد:
شاهد اول، این که بر اساس ادامه روند سخنش _ که امیر المؤمنین و فرزندانش علیهم السلام نسبت به تک تک آیات و این که بر ظهور خود باقیاند و یا این که باقی نماندهاند، علم دارند _ روشن است که ایشان در باره فهم مجموع آیات سخن میگویند و تمامی آیات الهی که فقهی نیستند. پس ایشان، در این استدلال، از رویکرد فقهی خارج شدهاند؛ به ویژه این که در این سؤال، ایشان در زمینه روش مجمع البیان وارد بحث شده است.
اما شاهد دیگری که نظر او را در این باره نمایان میسازد، این است که با توجه به این که روی سخن را به باقی ماندن بر ظاهر و یا نماندن، آن کشانده است، معلوم میشود که ایشان ظاهر قرآن را قابل فهم میدانند، و گر نه باقی ماندن یا نماندن بر ظاهر نسبت به ما _ که هیچ فهمی از قرآن نداریم _ تقسیمی بیاثر خواهد بود؛ ولی این به معنای این نیست که ایشان با دیدگاه رایج مبنی بر حجیت ظواهر موافق است؛ زیرا جمله آخری که از وی نقل شد، بیانگر عدم حجیت این ظاهر از قرآن است که ممکن است روایاتی به عنوان قرینه بر خلاف ظاهر آیه بوده باشد و به دست ما
1.الفوائد المدنیة، ص۳۵۴ _ ۳۵۵