نادرستي انتساب عدم پذيرش ظواهر قرآن به اخباريان - صفحه 9

نص و روش نقلی است که آن را از مدرسه بغدادِ عقل‏گرا ممتاز می‏کند. سخن در باره چرایی شکل‏گیری این روش‏ها و گرایش‏ها، جای افزونی می‏طلبد، ولی شاید مهم‌ترین عاملی که اخباری‏ها‏ را در این اعتقاد، یعنی دیرینگی رویکردشان مصمم می‏گرداند، روش مدرسه حدیثی قم است؛ برای نمونه در خصوص قرآن _ که محور بحث ما نیز هست _ ديدگاه اين مدرسه حديثی، با نظر اخباريان بسيار مشابه است و رايحه ‏‏احتياط در تفسير قرآن از سخنان آنان نيز احساس می‏شود. شيخ صدوق در بيان علت عصمت امام علیه السلام نيازمندی‏‏ کتاب و سنت، به تبيين و تفسير را معيار آن معرفی‏ می‏‏كند و در توضيح آن اين گونه بازگو می‏كند:
دليل بر عصمت امام اين است که چون هر سخنی‏‏ که از گوينده آن نقل می‏شود، شکل‏‏های مختلفی‏‏ از تأويل دارد. حتی در بیشتر آیات قرآن و روایاتی‏‏ که از سود فرقه‏‏های مختلف، اجماع وجود دارد که صحيح هستند و تغيير و تبديل‏‏ و زياده‏‏ و نقصانی‏‏ در آنها صورت نگرفته است، وجوه زيادی‏‏ از تأويل در آنها احتمال می‏‏‏رود و لازم است همراه قرآن و سنت، مخبری ‏‏راست‌گو و کسی ‏‏که معصوم از دروغ و غلط عمدی ‏‏است و از منظور خدا و رسولش در کتاب و سنت به حق و درست خبر می‏‏‏دهد، باشد۱.
وی‏ در ادامه تأويل الفاظ قرآن و سنت اجماعی ‏‏را ممکن می‏‏‏داند، ولی ‏‏اکتفا به آن را عامل بروز اختلاف و حجت نمی‏‏‏داند. اين كلام، زمانی‏ كه در كنار سخن استرآبادی‏ ديده شود، تقارن فكری‏ آن دو را نتيجه می‏دهد:
روش صحیح نزد من، راه و روش اخباریان کهن است. نظر آنان این بوده است که: ... و بسیاری از احکام و متعلّقات کتاب خدا و سنت پیامبرش صلی الله علیه وآله مانند نسخ و تقیید و تخصیص و تأویل، نزد عترت پاکش خزینه‌داری می‏شود...۲.
از اینجاست که اخباریان رئیس و قائد خود را صدوق می‏دانند؛ به ويژه روش حدیثی او را در کتاب من لایحضره الفقیه، از بزرگ‏ترین دلایل وجاهت مکتب خود می‏دانند ۳. البته بررسی ادعای اين انتساب و اخباری ‏‏بودن شيخ، خود نیازمند مقالتی دیگر است که در برخی‏ از كتاب‏ها۴ و مقالات («عقل‏گرایی شيخ صدوق و متكلم بودن او») به شكل موافق و مخالف بازتاب داشته است.
نكته مهمی‏ كه لازم است به آن اشاره‏ كنيم، تعامل سازنده‏ بزرگان مدارس حديثی‏ كوفه و قم و بغداد است. در سایه این حرکت بود كه نبوغ شیخ مفید و نهضت علمی‏ او و شاگردانش موجباتی‏ را

1.معانی الأخبار، ص۱۳۳

2.الفوائد المدنیه، ص۱۰۴

3.الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج۱، ص۱۶۹

4.. در فصل سوم از بخش اول کتاب اخباریگری، با بررسي تطبيقي برخي از نظريات اين دو جريان، ادعاي اخباريان در اين باره درست دانسته شده است. بر این اساس، می‏توان این منش را به دو بخش قدیم و جدید تقسیم نمود (اخباریگری، ص۹۱ _ ۱۱۶).

صفحه از 23