نتیجه میگیرند که: «ثبت عندنا غیبة الإمام» و میافزایند: «و فی ثبوت هذه الجملة نسبه و ثبوت ولادته و ثبوت غیبته و ثبوت عصمته».۱
اما به نوشته وی، محدثان امامی از راه دیگری وارد شده و در موضوع غیبت به روایات استناد میکنند.۲
ب) فواید کتابشناختی
از دیگر منقولات قابل توجه المحیط از منابع کهن امامی، گزارشهای وی از کتاب نسب آلأبیطالب نوشته یحیی بن حسن العلوی است.۳ وی از اصحاب امام رضا علیه السلام بوده و نجاشی وی را اینگونه توصیف میکند: « عالم فاضل صدوق»۴ . در اینجا برخی از منقولات المحیط را از این کتاب گزارش میکنیم. موارد دیگر را میتوان از طریق مختصرالمحیط که یحیی سالم عزان فراهم آورده و پیشتر ذکرش رفت، به دست آورد. در جزء اول المحیط، (صفحه 134) روایت زیر از وی گزارش شده است:
روی یحیی بن الحسن العقیقی فی کتاب النسب بإسناده عن أنس بن مالک قال: خطبنا رسولالله صلی الله علیه و آله و عیناه تذفران (کذا)۵الدموع فقال: أخذ جعفر الرایة فقاتل حتی قتل ثمّ أخذها زید فقتل ثمّ أخذها عبدالله بن رواحة فقتل ثمّ أخذها خالد بن الولید عن غیر إمرة۶ففتح الله علیه فما یسرهم أنهم عندنا و ما یسرنا أننا عندهم.۷
1..برای استدلالی بسیار نزدیک به آنچه در اینجا از قول سید مرتضی و متکلمان امامی آمده است ر. ک: الشافی، ج۳، ص۱۴۶ _ ۱۴۸. نیز ر. ک: (الغیبة شیخ طوسی)، ص۳ _ ۴؛ مکتب در فرایند تکامل، ص۲۲۹.
2.. المحیط، ج۲، ص۳۷. البته گفتنی است، سید مرتضی در الشافی، ج۳، ص۱۴۵ _ ۱۴۸ از هر دو راه نقلی و عقلی یاد میکند و هر دو را میگسترد؛ هر چند در صفحه ۱۴۸ تصریح میکند که راه متکلمان مطمئنتر است: «و هذه الطریقة إذا سلكت فی إمامة صاحب زماننا هذا علیه السلام كانت أوضح من غیرها و أحسم لكلّ شبهة».
3.. دربارۀ این کتاب ر. ک: رجال النجاشی، ص۴۴۲؛ الذریعة، ج۲۴، ص۱۳۵.
4.. رجال النجاشی، ص۴۴۱.
5.. در نسخه «تذفران» است، ولی روشن است که تُذرّفان صحیح است؛ ذرّفت العین دمعَها : صبّته (المعجم الوسیط، ص۳۱۱).
6.. ظاهراً مراد آن است که بدون آنکه حکم فرماندهی او پیشتر از سوی رسول اکرم صلی الله علیه و آله صادر شده باشد.
7.. برای منابع دیگر که گاه با تغییراتی این روایت را از انس آوردهاند ر. ک: صحیح البخاری، ج۲، ص۷۲ و ج۳، ص۲۰۳؛ مسند ابییعلی، ج۷، ص۲۰۱ و ۲۰۲. در یکی از دو نقل ابو یعلی دربارۀ خالد دارد که: «ثم أخذ الرایة بعد سیف من سیوف الله خالد بن الولید»، همانگونه که در نقل صحیح بخاری، ج۴، ص۲۱۸ و ج۵، ص۸۷ چنین است. در منابع عامه، مانند چند منبع یادشده، معمولاً ترتیب فرماندهانی که به امر نبوی پرچم را به دست گرفتهاند، به این شکل است: نخست زید بن حارثه و سپس جعفر بن ابیطالب رحمة الله علیه و پس از ایشان عبدالله بن رواحه؛ نکتهای که نویسندۀ المحیط به آن توجه داده و تلاش کرده است تا با گزارش این روایت از یک منبع شیعی، تحریف منابع عامه را بنمایاند. در شرحالاخبار ،ج ۳، ص۲۰۶ نیز ترتیب فرماندهان مطابق نقل المحیط است.