عقيق اندر يمن - صفحه 100

الأخذ/1 به و قال یختلف من حیث لا تعلمون2 ... [توضیحات المحیط در نقد شیعه].
باری، با درنگ در نخستین حدیث از این مجموعه پیداست، مضمون بخش آغازین حدیث اول درست مضمون همان حدیثی است که در عبارت شیخ‌طوسی رحمة الله علیه در العدة از امام صادق علیه السلام به شکل مرسل گزارش شده بود؛ و بدین ترتیب روشن می‌گردد که مضمون همان حدیث یاد شده در العدة، دست‌کم بیش از صد سال قبل از نگارش العدّة در یکی از مهم‌ترین جوامع روایی شیعه گزارش شده بود.3

دیگر منقولات المحیط از آثار مفقود امامی

نویسنده المحیط فواید دیگری نیز از منابع امامی به دست می‌دهد که آن ها را در دسته‌های زیر فرا دید می‌نهیم:

الف) فواید کلامی

صاحب المحیط در صفحه 25 از جزء نخست کتاب، به دیدگاهی از متقدمان امامیه در موضوع امامت اشاره می‌کند هر چند از منبع خاصی یاد نمی‌کند. وی می‌نویسد: «‌ذهب المتقدمون من الإمامیّة إلی أنّه یحتاج إلی الإمام لأجل أن الاختلاف قد کثر فی هذه الأمة فلا بدّ من إمام یدفعها و یبیّن الصواب منها.» گفتنی است، پیشینه این گونه

1.. از این جا صفحه ۶۵ نسخۀ خطی آغاز می‌شود.

2.. «از امام رضا علیه السلام دربارۀ مسئله‌ای پرسیدم. فرمود: امام باقر علیه السلام چنین فرموده و امام صادق علیه السلام چنین و امام کاظم علیه السلام چنان و هر کدام هم با دیگری ناسازگار بود. گفتم: إنا لله و إنا إلیه راجعون. حضرت فرمود: نه‌! [چنین مگو]. حسن بن جهم می‌گوید: گفتم: پس کدام‌یک حق است؟ فرمود: همۀ آن‌ها حق است و به هر کدام می‌توانید عمل کنید و فرمود: [ این روایات] از آن جهتی که شما از آن بی‌اطلاعید، با هم اختلاف دارند.» این حدیث در جوامع روایی موجود با این عبارات یافت نشد.

3.. در این‌جا شایسته است به نکتۀ شایان توجه دیگری اشاره شود. چنان‌که می‌دانیم، محمد بن احمد بن جنید اسکافی، فقیه برجستۀ شیعه در سدۀ چهارم، ظاهراً به قیاس باور داشته است (برای بررسی نسبت قول به قیاس به ابن‌جنید و دیدگاه‌ها در ردّ و قبول این نسبت ر.ک: مجلۀ فقه اهل‌البیت (عربی)، «الفقیه الأقدم، ابن الجنید الإسکافی»، صفاء الدین الخزرجی، ش۱۰، ص۱۹۸ به بعد). در نمایۀ آثار وی نام دو کتاب با نام‌های زیر دیده می‌شود: كتاب كشف‌التمویه و الألباس على أغمار الشیعة فی أمر القیاس و كتاب إظهار ما ستره أهل العناد من الروایة عن أئمة العترة‌ فی أمر الاجتهاد (رجال‌النجاشی، ص۳۸۷ _ ۳۸۸). دور نیست که احادیثی که وی در این دو کتاب برای توجیه عمل به قیاس روایت کرده بود، با احادیث یادشده و به طور خاص با حدیث اول و دوم هم‌مضمون بوده‌اند. به‌ویژه آن‌که در حدیث اول صراحتاً عبارت «خذوه برأیکم» و در حدیث دوم عبارت «قاسوا الحق بالحق» به کار رفته است. شاید یکی از علل عدم نقل احادیثی با مضمون حدیث اول و دوم _ اگر بپذیریم که فی‌الواقع احادیث دیگری هم وجود داشته است _ در آثار بعدی امامیه، وجود همین گونه مضامین بوده است که شبهۀ تأیید قیاس را تداعی می‌ساخت و روشن است که با موضع رسمی و مورد اتفاق عالمان شیعه در بطلان قیاس کاملاً ناسازگار می‌نمود.

صفحه از 117