عقيق اندر يمن - صفحه 102

لأنّه لایؤمن علیهم العدول عن الصلاح إلی مایستحقّ به الأدب؛ قال1 و فی إجماع المسلمین علی أنّ الإمام لایحتاج إلی الإمام دلیل علی عصمته.2
از دیگر منقولات المحیط استدلالی است که در جزء اول کتاب (صفحه 101)، از ابن‌راوندی3 در زمینه لزوم وجود امام معصوم علیه السلام گزارش کرده است. سخن المحیط به این شرح است:
استدلّ ابن‌الراوندی فقال: قد کلّف الله تکلیفاً عقلیّاً و تکلیفاً سمـعیاً فکما لم‌یکن بدّ من حجة عقل فی التکلیف العقلی فکذلک لابدّ من حجّة سمـعیة مع التکلیف السمعی؛ قال: والقرآن فلایعبّر عن نفسه فلا بدّ من معبّر یبیّن4 ما أراد الله سبحانه به و لیس فی السنن بیان جمیعه فلابدّ من معبّر یؤمن خطؤه و تعمده الباطل؛ قال: و لیس لهم أن‌یقولوا بأنّ المراد یدلّ علی المراد به لوجداننا المفسرین مختلفین فی تفسیره و کلّ واحد منهم صائر إلی السابق إلی ظنه و لا...5 عنده من غیردلیل قاطع مع علمنا باشتراک کثیر من الفاظ القرآن فی اللغة و احتمالها.
نویسنده المحیط سپس بلافاصله می‌افزاید:
شریف مرتضی این شبهه را آورده و افزوده است: لو کان فی السنن بیان جمیع ما فی القرآن من الجمل لما6 کان جمیعه منقولاً بالتواتر و ما ینقل بالتواتر لایوثق بأن المتواترین نقلوا جمیعه.7
بدین‌سان المحیط بر اساس سخن ابن‌راوندی و سید مرتضی به همه امامیه نسبت می‌دهد که ایشان قائلند: «تفسیر قرآن جز از راه بیان معصوم علیه السلام دانسته

1.. جملۀ پس از «قال» دنبالۀ عبارت الإیضاح است.

2.. المحیط، جزء اول، ص۹۷. (شیخ مفید همین استدلال را با عباراتی نزدیک به آنچه در این‌جا آمده است، برای ابطال خلافت خلیفۀ اول نیز به کار می‌برد‌ (‌ر.ک: الفصول‌المختارة، ص۲۵ _ ۲۶). برای عبارت دیگری از الایضاح که حاکم جشمی آن‌را در جلاء الأبصار گزارش کرده است ر. ک: فصلنامۀ علوم حدیث، «معرفی جلاءالأبصار فی متون‌الأخبار»، ش۲۱، ص۱۳۱.)

3.. ابوالحسین احمد بن یحیی معروف به ابن‌راوندی از متکلمان مشهور سدۀ سوم بوده است. اندیشه‌های وی در آغاز حیات علمی‌اش در چارچوب کلی دیدگاه‌های متکلمان معتزلی جای می‌گرفت و حتی برخی نظریات وی در موضوع امامت به دیدگاه امامیه نزدیک می‌نمود، ولی در دوره‌های اخیر حیات خود به کفر و الحاد گروید. برای بررسی تفصیلی زندگی و اندیشه‌ها و آثار وی ر. ک: تاریخ علم کلام، ص۲۲۸ _ ۲۳۵.

4.. این کلمه اندکی ناخوانا می‌نمود ولی بی‌گمان باید «یبیّن» یا کلمه‌ای به همین معنا باشد.

5.. به اندازۀ یک کلمه ناخواناست.

6.. در نسخه چنین است، ولی با توجه به سیاق کلام باید «لکان» صحیح باشد.

7.. برای استفاده از شبیه این استدلال از سوی سید مرتضی ر. ک: الشافی، ج۱،ص ۱۰۲و ۱۳۸ _ ۱۳۹.

صفحه از 117