روایت دیگر از جزء دوم این کتاب (صفحه 30) روایتی به این شکل گزارش شده است:
و روی السید أبوالحسین یحیی بن الحسین۱العقیقی فی کتاب النسب قال: حدثنا بن ( کذا) أحمد الأزدی۲قال: حدثنا حسن بن حسین العرنی۳عن أبیعبدالرحمن المسعودی عن غالب بن أبیطلحة قال: لمّا خفقت الرایات فوق رأس زید بن علیّ قال: الحمدللَّه الذی أکمل لی دینی، والله إنّی کنت أستحیی من رسولاللَّه صلی الله علیه و آله أن أرد علیه الحوض غداً و لمآمر فی أُمّته بمعروف و لمأنه عن منکر۴ .
گزارش دیگری نیز از کتاب النسب در همین جزء دوم (صفحه 31) آمده است که با تغییرات اندکی در الإرشاد شیخ مفید از همین کتاب گزارش شده است۵ .
ج) فواید تاریخی رجالی
نویسنده المحیط همچنین در همین جزء دوم (صفحه 18)، دیدگاهی را در راستای اثبات عدم وجود نص جلیّ بر ائمه علیهم السلام از ابراهیم بن مهزیار (در نسخه: مازیار) _ که چنانکه میدانیم از شخصیتهای شناخته شده شیعه بوده است6 _ به این شکل گزارش میکند:
و حکی أبوعلی7 أنّه کان بأهواز رجل من الإمامیّة یعرف بإبراهیم بن مازیار فکان ( / و کان) یدّعی أنه أحد أبواب إمامهم فسأله أصحابنا8 عمّا یدّعیه الإمامیّة من أنّ
1.. در نسخه چنین است، ولی صحیح یحیی بن الحسن است، همچنان که در رجالالنجاشی، ص۴۴۱ اینگونه آمده است.
2.. مراد، بکار بن احمد الأزدی است که در برخی موارد نویسندۀ کتاب النسب با واسطۀ او از عرنی نقل روایت دارد (ر. ک: الارشاد، ج۲، ص۱۷۱ و پاورقی دوم همان صفحه).
3.. دربارۀ وی ر. ک: رجالالنجاشی، ص۵۱.
4.. برای منابع دیگر ر. ک: سرّ السلسلة العلویّ، ص۵۸. نیز ببینید المصابیح، ص۳۹۴.
5.. الإرشاد، ج۲، ص۱۷۲ _ ۱۷۳. نقل المحیط از «دخل علی هشام» تا «إلّا ذلّوا» تقریباً با الارشاد یکسان است، ولی پس از آن دارد: «فنقلت الکلمة إلی هشام فقال: یذهب یخرج (کذا) علیّ». البته مفید اشارهای به کتاب النسب نکرده و تنها از یحیی نام برده است، ولی روشن است که منبع وی همین کتاب بوده است.
6.. دربارۀ وی نک: معجمرجالالحدیث، ج۱، ص۳۰۳ _ ۳۰۶.
7.. مراد، ابوعلی جبائی است که در مواضع متعددی از المحیط دیدگاههای وی دیده می شود. این دیدگاه نیز احتمالاً از کتاب المقالات، که ذکرش رفت، گزارش میشود.
8.. مراد، پیروان معتزله است.