الحق بالحق لمیهلکوا ولکنهم قاسوا الحق بالباطل فلمیزدادوا من الحقّ إلا بعداً...1 [توضیحات المحیط در نقد شیعه].
3. و روی أبوجعفر القمی عن منصور بن حازم عن أبیعبدالله علیه السلام : قال قلت: یجیء الرجلان من اصحابنا یرویان عنک فی الشیء الواحد شیئاً مختلفاً؟ قال فقال: إنی أجیبهم بالزیادة و النقصان2 ... [توضیحات المحیط در نقد شیعه].
4. و روی أبوجعفر القمی عن محمد بن بشیر و جریر3 عن أبیعبدالله علیه السلام قال: قلت له: إنّه لیس شیء أشدّ علیّ من الإختلاف بین أصحابنا، فقال: ذلک من قبلی.45. و سئل عن الرجلین التقیّین یرویان الحدیث مختلفاً فقال: حدّث بأیّهما شئت فهو موسع علیک.56. و روی: فإنّ القرآن نزل علی سبعة أحرف فأدنی ما للإمام أن یفتی علی سبعة أوجه.67. و روی7 عن أبیعبدالله علیه السلام قال: اختلاف أصحابی لکم رحمة.88. و ذکر عن الحسن بن جهم قال: سألت أبا الحسن عن مسألة فقال:9 أبوجعفر کذا و قال أبوعبدالله کذا و قال أبوالحسن کذا، کلّ واحد منهم یخالف الآخر. قال قلت: إنا لله و إنا إلیه راجعون! قال: مه! قال: قلت: ففی أیّها الحقّ؟ قال: کلّ حقّ و کلّ یسعکم
1.. «اگر مردم حق را با حق قیاس میکردند، گمراه نمیشدند، ولی آنان حق را با باطل قیاس میکنند و از این رو، پیوسته از حق دور میگردند.» این حدیث در جوامع روایی موجود شیعه گزارش نشده است.
2.. «دو نفر از اصحاب ما برای ما در یک موضوع دو گونه روایت از شما نقل میکنند؛ حضرت فرمود: من به زیاده و نقصان بدیشان پاسخ میدهم.» این حدیث در جوامع روایی موجود با این عبارت یافت نشد.
3.. جریر در اینجا به قرینۀ نقل صدوق از این حدیث محرف «حریز» است.
4.. «به امام عرض کردم: هیچ چیز به اندازۀ اختلاف میان اصحابمان بر من گران نمیآید. حضرت فرمود: این اختلاف از ناحیۀ من است.» این حدیث را صدوق در عللالشرایع، ج۲، ص۳۹۵ از محمد بن بشیر و حریز از امام صادق علیه السلام روایت کرده است.
5.. «از امام علیه السلام دربارۀ دو راوی باتقوا که یک حدیث را به دو شکل روایت میکنند، سئوال شد. حضرت فرمود: هر کدام را خواستی روایت کن !» این حدیث در جوامع روایی موجود با این عبارت یافت نشد، ولی برای همین مضمون ر. ک: الکافی، ج۱، ص۹ و ۶۶.
6.. «قرآن بر هفت وجه نازل شده است و کمترین چیزی که امام اختیار دارد آن است که بر هفت وجه فتوا دهد.» برای همین مضمون ر. ک: الخصال، ص۳۵۸.
7.. واژۀ «روی» را در این حدیث و حدیث پیشین بنا بر احتمالی به صیغۀ مجهول نیز میتوان خواند با این فرض که در اصل کتاب نوادرالحکمه بدون سند و به همین شکل مجهول نقل شده باشد.
8.. «اختلاف اصحاب من برای شما رحمت است.» برای منبعی دیگر ر. ک: عللالشرائع، ج۲، ص۳۹۵.
9.. ظاهراً در اینجا کلمۀ «قال» افتاده است.