محمد بن الحسن بن الولید عن سعد و الحمیری عن احمد بن أبیعبدالله عن سهل بن زیاد. ... و محمد بن حسن بن ولید از طریق سعد [اشعری] و حمیری از احمد بن ابیعبدالله، از سهل بن زیاد [نقل] روایت میکند.
در ترجمه «محمد بن احمد بن یحیی»، سهل بن زیاد الآدمی از کسانی است که ابنولید روایات او را استثنا کرده است.
در رجال نجاشی آمده است:
محمد بن احمد بن یحیى... کان ثقة فی الحدیث. إلا أن أصحابنا قالوا: کان یروی عن الضعفاء و یعتمد المراسیل و لایبالی عمن أخذ و ما علیه فی نفسه مطعن فی شیء؛ و کان محمد بن الحسن بن الولید یستثنی من روایة محمد بن احمد بن یحیى ما رواه عن محمد بن موسى الهمدانی... أو عن سهل بن زیاد الآدمی أو عن محمد بن عیسى بن عبید بإسناد منقطع ... .
با توجه به عبارت نجاشی و شیخ میتوان گفت، که در حقیقت ابنولید به یک بخشی از روایات سهل بن زیاد الآدمی را استثنا کرده است و آن بخش به طور یقین روایات غیرقابل قبولِ سهل است.
چهارم: با توجه به مقدمه پیشین معلوم شد که سهل بن زیاد [که ضعیف هم هست] دو گونه روایات دارد: روایات ضعیف و غیرقابل قبول و روایات قابل قبول؛ حال این سؤال پیش میآید: که آیامیتوان پذیرفت کسی مثل «محمد بن احمد بن یحیی» و در نوادر الحکمه، فقط روایات غیرقابل قبول سهل بن زیاد را بیاورد و نقل کند این سخن بسیار بعید است.
پنجم: شیخطوسی در العدة فی أصول الفقه مینویسد:
و أما ماترویه الغلاة، و المتّهمون و المضعّفون و غیر هؤلاء، فما یختصّ الغلاة بروایته، فإن کانوا ممّن عرف لهم حال استقامة و حال غلوّ، عمل بما رووه فی حال الاستقامة و ترک ما رووه فی حال تخلیطهم [خطائهم]، و لأجل ذلک عملت الطائفة بما رواه أبوالخطاب محمد بن أبیزینب فی حال استقامته و ترکوا مارواه فی حال تخلیطه، و کذلک القول فی احمد بن هلال العبرتائی و ابن أبی عذافر و غیر هؤلاء. فأمّا مایرویه فی حال تخلیطهم فلایجوز العمل به على کل حال. و کذلک القول فیما ترویه المتّهمون و المضعّفون. و إن کان هناک ما یعضد روایتهم و یدلّ على صحّتها وجب العمل به. و إن لمیکن هناک ما یشهد لروایتهم بالصحّة وجب التوقّف فی أخبارهم، و لأجل ذلک توقّف المشایخ عن أخبار کثیرة هذه صورتها و لم یرووها و استثنوها فی