داشت و شماری از آنها از طریق خود ابنولید روایت شدهاند. بنابراین، چنین نبوده است که همه احادیث کتاب بصائر در شمار احادیث غیر اصیل قلمداد شود.
ثانیاً: به فرض که اگر ثابت شود ابنولید به خاطر مطالب غلوآمیز این کتاب را استثنا کرده است، میگوییم این امر ضرری به این کتاب نمیزند، چون در معنای غلوّ اختلاف وجود دارد؛ گاهی غلوّ درباره شخصی به کار میرود که مسلماً از فِرق و گروههای معروف غلات بوده است و در بعضی موارد درباره شخصی به کار رفته که اعتقادات خاصی درباره صفات ائمه علیهم السلام و یا معجزات آنها داشته است.۱ و چون در بصائرالدرجات اعتقادات خاصی درباره ائمه علیهم السلام مطرح شده است، شاید در آن زمان از سوی برخی علمای قم متهم به غلوّ بود. صفری فروشاهی مینویسد:
یکی از عواملی که باعث شد تا در قرن چهارم هجری، اختلافی اساسی میان دو گروه از علمای شیعه پدید آید، مشخصنبودن معنای غلوّ بوده است.۲
علما و بزرگان قم همانند ابنولید و شیخ صدوق، از یک سو برخی صفات عالی و کرامات پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام را منکر شدند و معتقدان به آن صفات و کرامات را متهم به غلوّ کردند. که نقطه اوج این اختلافها در مسئله سهوالنبی صلی الله علیه و آله بود که قمیها معتقد بودند پیامبر صلی الله علیه و آله عصمت از فراموشی و سهو ندارد و برای آن حضرت صلی الله علیه و آله مسئله سهو و فراموشی در حال نماز اتفاق افتاده است.۳ ابنولید، شاگرد صفّار و استاد شیخ صدوق، میگفت:
اول دَرَجَةٍ فِی الْغُلُوِّ نَفْیُ السَّهْوِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ۴ ؛ نخستین مرتبه در غلوّ نفی فراموشی و سهو از پیامبر صلی الله علیه و آله است.
البته واضح است که مراد او از غلوّ در اینجا، غلوّ در صفات است نه در ذات، و چنین غلوّی مانند غلوّ در ذات موجب کفر نمیشود.
از دیگر، علمای شیعی بغداد همانند شیخ مفید، معتقد به عدم جواز فراموشی و
1.. كلیّات فی علم الرجال، ص۹۳. برای اطلاع بیشتر، ر.ک: نعمتالله صفریفروشاهی، غالیان، كاوشی در جریانها و برآیندها، ص۳۳۹_ ۳۴۲.
2.. غالیان، كاوشی در جریانها و برآیندها، ص۳۴۰.
3.. بحارالأنوار، ج۲۵، ص۳۴۵.
4.. من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰، ذیل ح۱۰۳۱.