منفردات را استثنا کرده، امّا روایات دیگر، از جمله روایات فقهی آن کتاب، نیازی به استثنا نداشته است.
دوم: در ادامه همان مقاله آمده است:
در مابقی احادیث چرا باید ابنولید که خود ریشه آن احادیث را میشناخته و یا خود در کتابهایش و یا در طرق و اثبات، خود آنها را روایت میکرده، برخوردی چنین داشته باشد؟ پس مسئله اصلاً چنین نیست و عبارت نجاشی میتواند مفهومی دیگر داشته باشد؛ نجاشی در رجالش فهرستی از آثار صفّار را نام میبرد که این فهرست آثار را از طرق متعددی و از جمله دو طریق یادشده، در ثبت خود داشته است؛ اما در یکی از این دو طریق، که طریق ابنولید قمی بوده، نام بصائرالدرجات نیامده بود و در طریق دوم، که طریق احمد بن محمد بن یحیی العطار از پدرش بوده، نام کتاب ذکر شده بود. بدین ترتیب، او در بیان سند روایی خود این تصریح را لازم دیده که ابنابیجِید از ابنولید همه آثار صفّار بهجز بصائر را روایت کرده است. این امر دلیلی بر این نیست که ابنولید بصائر را روایت نمیکرده، بلکه تنها دلیل آن است که ابنابیجیِد در اجازهای که از ابنولید داشته، نامی از بصائر را نیاورده است.
نقد: درست است که در طریق احمد بن محمد بن یحیی العطار نام کتاب بصائر ذکر شده است، ولی این طریق مربوط به احمد بن محمد بن یحیی العطّار است، نه برای طریق ابنولید که بصائر را استثنا کرده و در طریق اول نجاشی تصریح دارد که ابنولید در اجازه رواییاش برای ابنابیجید کتاب بصائر را استثنا کرده است. آیا این تصریح بر استثنا از جانب ابنولید برای ابنابیجید این معنا را دارد که ابنابیجید در اجازهای که از ابنولید داشته، نامی از بصائر را نیاورده بود؟! تعبیر نجاشی چنین است:
أخبرنا بکتبه کلّها ما خلا بصائرالدرجات أبو الحسین علی بن احمد بن محمد بن طاهر الأشعری القمی قال: حدثنا محمد بن الحسن بن الولید عنه بها. و أخبرنا أبوعبدالله بن شاذان قال: حدثنا احمد بن محمد بن یحیى عن أبیه عنه بجمیع کتبه و ببصائرالدرجات.
در این تعبیر به طور صریح نجاشی میگوید: «أخبرنا بکتبه کلّها ما خلا