ارزيابي ناقلان حديث و خاستگاه‌هاي آن در کتب رجالي شيعه - صفحه 51

مقایسه خاستگاه‌ها و انواع کتب رجالی شیعه و اهل تسنن، تحقیق جالبی است که البته خارج از بحث این مقاله می‌باشد. هم‌چنان که بعداً نشان خواهیم داد، از آن‌جا که فقهای شیعه برای آگاهی از اعتبار روایتی به اعتبار مخبِر (راوی) نیاز نداشتند، ره‌یافتشان در روایات با آنچه فقهای اهل تسنن و مؤلفان آثار رجالی آنان در پیش گرفته بودند _ مانند طبقات، جرح و تعدیل _ متفاوت بود.
خاستگاه آثار رجالی شیعه
تحقیق درباره شکل‌گیری آثار رجالی شیعه مستلزم مطالعه دقیق کتاب فهرست۱ محمد بن حسن طوسی (متوفای 1067 م.) و کتاب رجال احمد بن علی نجاشی (متوفای 59-1058 م.) است. در ترسیمِ تصویری روشن از آثار رجالی پیش از غیبت در شیعه، این دو اثر غیرقابل چشم‌پوشی‌اند. مطالعه این متون نشان می‌دهد که نخستین آثار رجالی شیعه احتمالاً به عبدالله بن جبله کنانی (متوفای 834 م.) باز می‌گردد و به طوری که گزارش شده، وی کتابی در رجال نگاشته است.۲ او معاصر حسن بن علی فضال (متوفای 838 م.) بوده که نگارش کتابی در همان موضوع به وی نیز منسوب است.۳ منابع شیعه برای حسن بن محبوب (متوفای 838 م.)، صحابی ائمه در همان دوره، اثری رجالی به نام کتاب‌المشیخه ذکر کرده‌اند. به بیان دقیق، کتاب «مشیخه» عبارت است از فهرستی که به جای برشمردن یاران ائمه، شیوخ (اساتید) مصنفان را فهرست می‌کند.۴ آثار رجالی شیعه هم‌چنین نشان می‌دهند که علی بن حسن فضال (تاریخ وفاتش معلوم نیست) و احمد بن علی عقیقی (متوفای 893 م.) هر دو، در قرن نهم [میلادی] کتاب‌های رجالی تصنیف کرده‌اند.۵ هم‌چنین گزارش شده که علی بن

1.. اصطلاح «فهرست» در مورد کتاب رجالی‌ای به کار می‌رود که اسامی مصنفان و آثار ایشان را ذکر کرده است. گاهی در آن، به جزئیات تاریخی مصنف و اعتبار او نیز اشاره می‌شود.

2.. کتاب الرجال(نجاشی)، ص۲۱۶؛ علم‌الرجال در دائرةالمعارف‌اسلام، ص۱۱۵۱. طبق نقل برقی، کنانی از اصحاب امام‌کاظم علیه السلام است؛ کتاب الرجال (برقی)، ص۴۹. طوسی توصیف کنانی را ذکر می‌کند، اما به کتاب رجال او اشاره نمی‌کند؛ ر.ک: الفهرست، ص۱۰۴.

3.. رجال(نجاشی)، ص۲۶. دربارۀ کتاب فضّال ر.ک: الذریعه، ج۱۰، ص۸۹-۹۰.

4.. از آیة‌الله سیدفاضل میلانی به خاطر نظریاتشان سپاس‌گزارم.

5.. دربارۀ حسن بن علی فضّال ر.ک: رجال(نجاشی)، ص۱۸۱-۱۸۲. دربارۀ عقیقی ر.ک: همان، ص۵۹؛ فهرست(طوسی)، ص۲۴-۲۵. بنا بر نقل تهرانی، یوسف بن مطهر، (علامه حلی)، در کتاب خلاصةالأقوال خود بر کتاب عقیقی اعتماد کرده است. ر.ک: الذریعة، ج۱۰، ص۱۳۱.

صفحه از 76