کتاب ثقهاند.۱ این دیدگاهی است که مورد تأیید خویی نیز واقع شده است.۲ بنابراین، تمامی 388 راوی موجود در کتاب ابنقولویه۳ با این استنتاج، توثیق میشوند. برخی دیگر، از جمله میرزاحسین نوری(متوفای 1898 م.) از کلام ابنقولویه اینگونه برداشت[استظهار] کردهاند که تنها مشایخ ابنقولویه ثقه هستند، و این دیدگاهی است که شمار راویان توثیقشده در کلام ابنقولویه را به 32 نفر تقلیل میدهد.۴
چنین تفسیرهایی از کلام متقدمان، نشانگر میل به توثیق روات بیشتری است. با این ادعا که همه افراد موجود در کتابهای ابنقولویه ثقهاند، هر روایتی که به واسطه ایشان نقل میشود، تنها بر این اساس که همه آنان با ذکرشدن در کتاب وی توثیق شدهاند، میتواند در متون[مجموعههای] فقهی راه یابند. این امر ممکن است به عنوان گونهای افراطی از توثیق رجال تلقی شود، چراکه با چنین استنباطهایی، صدها نفر از رجال توثیق شده و روایاتشان حجت تلقی میشوند. در پس این گونه از توثیقات عام، میل به واردکردن روایات بیشتر در متون [مجموعههای فقهی] وجود دارد، با آنکه چنین استنباطهایی به طور آشکار در کتابهای رجالی پیش از شیخحرّ عاملی وجود ندارد.
پیامدهای توثیق تمامی راویان موجود در کتاب ابنقولویه را میتوان درباره «عبدالله بن قاسم حارثی»، که نجاشی او را در ردیف ضعفا و غلات قرار میدهد، نشان داد؛۵ هرچند خویی اظهار میدارد که عبارت نجاشی به عقاید حارثی برمیگردد، نه به وثاقت او به عنوان راوی حدیث. او در ادامه میگوید: «چون حارثی در کتاب ابنقولویه آمده است، پس ثقه است».۶ یادکرد حارثی در کاملالزیارات، تضعیفات نجاشی را نیز خنثی میکند. خویی به جای حکم به تساقط، به طرفداری از حارثی میپردازد؛ بنابراین، راویای که نجاشی صراحتاً «ضعیف» و «غالی»اش خوانده است، به دلیل وجودش در این کتاب خاص، توثیق میشود.
همچنین، کتابهای رجالی «اسماعیل بن مرار» را توثیق نکردهاند؛ با وجود این، علی
1.. وسائلالشیعه، ج۲۰، ص۶۸.
2.. معجمالرجال، ج۱، ص۵۰.
3.. ر.ک: کلیات، ص۲۹۸.
4.. مستدرکالوسائل، ج۳، ص۷۷۷.
5.. رجال(نجاشی)، ص۱۵۶.
6.. معجمالرجال، ج۱۰، ص۲۸۴.