میکنند. اعتبار اصحاب در کتب رجالی شیعه، متوقف بر دو چیز است: توصیف شخصیت آنان به عنوان ناقلان روایات شرعی اسلام و ارائه سنت فقهی صحیح. رجالیون شیعه با استناد به عملکرد آنان و هنجار صدق و کذب ایشان، مفهوم راستآیینی [ارزیابی سنتی] را بنا نهاده و ارزیابی قاعدهمند و سنتمحوری از رجال به منظور ملحقکردن آنان به بدنه روایاتی که مورد استفاده حوزه رجال بوده، ارائه کردهاند.
بحثی که گذشت، نشان میدهد ارزیابیهای ارائهشده رجالیونِ متقدم شیعه، تفسیر ویژهای را میطلبد که برای تحمیل ساختار موثق و اصیل بر تاریخی که آن ارزیابیها ارائه کردهاند، به قدر کافی مورد هجمه قرار گرفته است. رجالیون شیعه در قرن نهم و یازدهم [میلادی] در گزینش و ارزیابی رجال، دست به فعالیت هرمنوتیکی و تفسیری زدند که با انسجامیافتن این فعالیتها توصیف استاندارد [سنتی] از اصحاب شکل گرفت. مطالعه قاعدهمند و استاندارد زندگی افراد، سازوکاری است که چشمپوشی از آن برای محققان متأخر ناممکن بود. شایان ذکر است، ائمه نیز با انتصاب افرادی به عنوان وکلای خود در جامعه شیعه، به آنان اعتبار میبخشیدند.۱
مباحث گذشته همچنین نشان میدهد که رجالیون شیعه پس از شیخطوسی ناچار بودند موضوعات گوناگونی را واکاوی قرار کنند. در ابتدا توثیقات رجالیون متقدم با کمک قرینه و حس بوده است. رجالیون متأخر نیز با سؤال آزاردهنده تعارضات موجود در تراجم دست به گریبان بودند. این تعارضات هرگز به طور اقناعکننده توضیح داده نشدهاند؛ به خصوص با توجه به اینکه نسخه متون قرن هشتم و نهم [میلادی] به دست ما نرسیدهاند. گرچه شیخطوسی توثیقات را به اوج خود رساند، لکن منابع بعدی، یا توثیقات را از اسلاف خود استنباط کردند و یا با غنیسازی روش آنان در کتب رجال شیعه، روش جدیدی را در علم رجال بنا نهادند. توثیقات عام بعدی به دفاع دوباره از وجهه شرعی و ایدئال اصحاب میپردازد. دلیل چنین ایدئالسازیهایی روشن است؛ اصحاب روایاتی را نقل کردهاند که بنیان فقه شیعه بر آنها استوار است.