تمامی موازین آموزشی را در برداشته، بر ذهن مخاطب اثر مطلوبی بگذارد. ابتدا باید دید که یک برنامه مطالعاتی خوب و اثرگذار چه ویژگیهایی باید داشته باشد:
جذابیت
اولین ویژگی یک برنامه مطالعاتی جذابیت و نشاطآوری است. در ابتدای سخن گفته شد که برخی با خطبه اول نهجالبلاغه یا کتاب العقل الکافی شروع میکنند یا احادیث سخت را میبینند که جذابیت لازم را برای افراد، در این مرحله ندارد. در کتاب العقل الکافی، روایتی بدین گونه آمده است:
لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقَالَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحْسَنَ مِنْکَ إِیَّاکَ آمُرُ وَ إِیَّاکَ أَنْهَی وَ إِیَّاکَ أُثِیبُ وَ إِیَّاکَ أُعَاقِبُ؛۱چون خداوند عقل را آفرید، از او خواست که سخن گوید، سپس به او فرمود: پیش آى، پس عقل پیش آمد. سپس فرمود: بر گرد، پس او پشت نموده و بر گشت، سپس خداوند فرمود: سوگند به عزّت و جلالم که هیچ آفریدهاى را نیافریدهام که نزد من از تو محبوبتر باشد و تو را به صورت کامل قرار نمىدهم، مگر در وجود کسى که دوستش دارم. آگاه باش که من تو را امر و نهى مىکنم و تو را کیفر و پاداش مىدهم.
این روایت یکی از مشکلترین روایات است. نمیدانیم خلقت عقل، فرمان دادن به او و پذیرش او (أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ)، به چه معناست و چه مفهومی دارد؟ برای مرحله اول، اگر کسی بخواهد با بیدقتی از این مباحث بگذرد، چیزی یاد نمیگیرد و اگر بخواهد به طور عمیق به آنها بپردازد، هنوز اطلاعات لازم را در اختیار ندارد و نتیجه کسالتباری را به دنبال خواهد داشت. حتی اگر کسی بخواهد نهج البلاغه را بخواند، شرط اول آن، این است که از حکمتهای نهج البلاغه شروع کند، و شروع از خطبه اول یا خطبه یکصد و هشتاد و شش صحیح به نظر نمیرسد. به جرأت میتوان گفت که از زمان امیرالمومنین علیه السلام تا به حال، کمتر کسی معنای این دو خطبه را به طور کامل درک کرده است. دلیلی ندارد که ما خطبه اول یا خطبه یکصد و هشتاد و شش را بخوانیم، در صورتی که حکمتهای سادهتر بسیاری وجود دارد که جذابتر است.
1.. الكافی (ط _ الإسلامیة)، ج۱، ص۲۶.