سيّدبن‌طاووس و حوزه‌هاي گوناگون ‌روايي - صفحه 109

محوری سید به تفسیر و به‌ویژه روایت‌های تفسیری را بازمی‌شناسیم و سپس برخی قواعد را که سید از آن‌ها در تفسیر آیات سود جسته است، گزارش و ارزیابی می‌کنیم.

الف) مدارک سید در تفسیر قرآن

این پرسش مهمی است که سید در تفسیر قرآن به چه مدارکی استناد می‌کرده است؟ قرآن؟ روایت‌ها؟ هر دوی این‌ها؟ و یا اموری دیگر را نیز شایسته استناد می‌دیده است.

1) قرآن‌کریم

از نگاه سید، تفسیر برخی از آیات به وسیله آیاتی دیگر _ که امروزه آن را تفسیر قرآن به قرآن می‌خوانند _ پذیرفته‌ترین روش برای تفسیر قرآن است. گرچه سید متأسفانه به این نکته به شکل بسیار گذرا اشاره کرده و از آن گذشته است، ولی همین اشاره نیز از دانش‌وری چون او ارزش‌مند و مغتنم است. وی به مناسبتی به نقل از ابوالقاسم بلخی در تفسیر خود درباره آیات: (عمّ یتساءَلوُنَ*عن‌النبأالعظیم*الذی هم فیه مُختَلِفونَ)،۱ دو معنا را یاد می‌کند، نخست آن‌که «نبأ عظیم» قرآن باشد و دیگر قیامت، سید سپس در سخنی که گویا نقدی بر تفسیر بلخی است، چنین می‌نگارد:
«إن کان المرجع إلی النقل فیما نذکره فقد کان ینبغی أن یرجع إلی القرآن الشریف فی تسمیة النبأ العظیم و قد قال الله تعالی جلّ جلاله:( قُل هو نبأ عظیم* أنتم عنه مُعرضونَ * ما کان لی علمٌ بالملأ الأعلی إِد یَختَصِموُنَ)۲
سید سپس با گواه‌گرفتن آیه سوره «ص» این گمانه را محتمل می‌داند که مراد از «نبأ عظیم» در سوره «نبأ» سخنان پیامبر صلی الله علیه وآله و خبرهایی است که آن حضرت در پاسخ به پرسش درباره ساکنان عالم بالا بیان فرموده‌اند. سید علت این را که برای تفسیر آیه سوره «نبأ» از آیه دیگری یاری جسته است، این‌گونه بازگو می‌کند: «لأنّ تفسیر القرآن بعضه ببعض أوضح و أحوط فی النقل و العقل».۳ به دیگر سخن، از نگاه سید تفسیر قرآن به قرآن، هم از نظر عقل و هم از دیدگاه آموزه‌های نقلی، نسبت به تفسیر به روش‌های دیگر در اولویت است و برتری دارد؛ اما چنان‌که گفتیم، این سخن سید بسیار گذراست و وی روشن نساخته است که حد و مرز تفسیر قرآن به قرآن تا کجاست

1.. نبأ، آیات ۱ – ۳.

2.. ص، آیۀ ۶۷ – ۶۹.

3.. سعدالسعود، ص۴۰۴.

صفحه از 127