بهره میگیرد.۱
نکته: در یکی از خدشههای سید بر ابوعلی حیایی، چنین میخوانیم: «تأویل[هایی] که وی برای آیات ادعا میکند، جز اندکی، به هیچ حجتی از روایت یا کلام عرب یا بیان دیدگاههای مختلف مفسران مستند نیست».۲ بر پایه این سخن، کلام عرب یا دیدگاههای مفسران میتواند در تفسیر، حجت و مستند باشد. به نظر میآید، کلام عرب یکی از راههای قابل پذیرش برای کشف ظاهر قرآن است و این ظاهر قرآن است که مستند نهایی است؛ از این رو، سید در اینجا مجازاً کلام عرب را نیز حجت به شمار آورده است. اما دیدگاههای مفسران که سید با عبارت «وصف اختلاف المفسرین» بدان اشاره میکند، به چه معناست؟ شاید خواست سید آن بوده است که بگوید دیدگاههای حیایی در میان سخن دیگر مفسران، گواه و مؤیّدی ندارد و دنباله سخن وی که: «و لا احتجاج لقوله الذی یخالف أقوالهم»۳ شاهد این برداشت است. از این رو، دیدگاههای مفسران را نباید بر پایه این سخن سید، دلیلی در عرض دیگر مدارک تفسیری سید به شمار آورد.
ب) روند و روش تفسیر سید
اکنون که دانستیم مدارک تفسیری سید کدام است، ببینیم سید به این مدارک چگونه و بر اساس چه چینشی چنگ میزند؟ و به دیگر سخن، کدام را در آغاز و کدام را پس از مدارک دیگر چونان دلیل تفسیری فراز میآورد؟
از آنچه تا کنون خواندیم روشن میشود که سید بر پایه سخن خود، نخست به تفسیر «قرآن به قرآن» روی میآورد و آن را در اولویت جای میدهد و بدینسان آیههای دیگر را برای فهم آیه مورد نظر خود به کمک میگیرد؛ اما اگر نتوان از خود آیات، معنای آیه موردنظر را روشن ساخت، به اجماع مفسران مینگریم. اگر همه آنان جملگی بر یک برداشت از آیه، همداستان بودند بیگمان آن معنا شایسته پذیرش است؛ اما اگر آیه معانی گوناگونی را تاب داشت و در دو گام پیشین به نتیجهای نرسیدیم، به روایتهای رسیده از معصومان علیهم السلام مراجعه میکنیم تا دریابیم روایتها چه معنایی را تأیید و
1.. برای نمونه: همان، ص۱۴۱.
2.. سعدالسعود، ص۲۸۹.
3.. همان.