گستره، دگرگونیای شایان توجه در شیوه نگارش، گزینش موضوعها و زمینههای دیگر این ادبیات پدید آورده است.
سید و روایتهای تاریخی
بخشی از نگارشهای سید به موضوعهای تاریخی پیوند میخورد. سید در این گستره، کتابهایی را نگاشته بود؛ مانند: الاصطفاء فی أخبار الملوک و الخلفاء، التحصیل که گزیدهای از ذیل ابننجّار بر تاریخ بغداد بوده است و المَلهوُف علی قتلی الطفوف و...؛ ولی به هر روی از میان کتابهای سید که جداگانه به موضوعی تاریخی میپردازد؛ اکنون تنها الملهوف یا اللهوف در دست است. موضوع اصلی کتاب، مقتل امامحسین علیه السلام است؛ البته گزارشهای تاریخی سید در این کتاب گزیده نمیشود و وی در لابهلای برخی کتابهای دیگر نیز به مناسبتهای گوناگون از اینگونه گزارشها سود میجوید.۱
باری، کمیِ نگاشتههای تاریخی سید که اکنون در دست ماست، سبب میشود آگاهیهای ما درباره اندیشههای تاریخی سید بسیار کاهش یابد و سرانجام نتوانیم ارزیابی همهجانبه و کاملی در این باره به دست دهیم؛ از این رو، به یادکرد چند نکته که درباره چگونگی تعامل سید با روایتهای تاریخی درخور توجه مینماید، بسنده میکنیم.
الف) چیرگی جنبه گزارش بر صبغه ارزیابی و تحلیل
با درنگ در روایتها و کتابهای تاریخی سید درمییابیم که رسالت نخستین آنها، گزارش رخدادهای تاریخی است و نه تحلیل آنها. همین نکته سبب شده است که گاه به روایتهایی برخوریم که جای نقد دارند، ولی سید از کنار آنها گذشته است! ۲ این چیرگی صبغه گزارش، ریشه در کجا دارد؟ به نظر نگارنده، یکی از سه نکته ذیل و یا شاید هر سه در اینجا اثرگذار بوده است:
1. نصگرایی سید
میدانیم که سید، دانشوری نصگراست که با روایتها سر و کار دارد؛ گرچه این نصگرایی به این معنا نیست که سید به معانی و لوازم هر چه مینویسد بیاعتناست،
1.. برای نمونه: در الاقبال، ص۷۱ داستان هجرترسولاکرم صلی الله علیه وآله به مدینه، ۷۶۴ و پس از آن داستان غدیرخم و ... .
2.در دنبالۀ سخن نمونههایی را پیش دید مینهیم.