پشتیبانی میکنند. سید خود، همین روند را در تفسیر آیات نخستین سوره «نبأ» در پیش گرفته است.۱
امّا در کنار این نکته باید یادآوری کرد که سید در موارد زیادی نیز بدون آنکه بر خود لازم ببیند که در تفسیر آیهای از قرآن، از آیات دیگر کمک گیرد، مستقیماً به روایتها مراجعه میکند و به بررسی چگونگی پیوند آنها با آیه میپردازد.۲ شاید از این گونهگونی روش بتوان اینگونه برداشت کرد که سید هیچ یک از دو روش تفسیر «قرآن به قرآن» یا «تفسیر روایی» را روش منحصر در تفسیر آیات نمیدیده است و به تناسب موضوع آیه یا صلاحدید خود، یکی از دو روش را به کار میبسته است. گاه نیز از هر دو روش سود جسته و ظاهراً هر دو معنای برآمده از آیات دیگر یا از روایات را در آنِ واحد، قابل پذیرش و یا دستکم محتمل میداند.
ج) سید و تأویل قرآن
از نگاه سید شمار آیات متشابه در قرآن قابل توجه است.۳ گرچه قرآن در ذات خود روشن است و روشنگر، ولی این روشنگری برای همگان به یکسان جلوه نمیکند؛ از این رو گریزی نیست که کسانی از سوی خداوند، حقایق آن را برکشند و پیش دید نهند و تأویل آن را بشناسانند. این کسان، معصومان علیهم السلام هستند که خداوند آنها را «راسخان در علم»۴ نامیده است.۵ سید همین حقیقت را از زاویهای دیگر نیز توضیح میدهد. به باور وی، بدون وجود امامی معصوم، که از سوی خداوند راز و رمز قرآن را پیش دید نهد، گفتوگوها و گونهگونی دیدگاهها و کشاکشها بر سر تفسیر آیههای قرآن، برچیده نخواهد شد. بودن امام سبب میشود، حقیقت قرآن با همه ابعاد و زوایای آن برای ما روشن گردد و «مُبین»بودن قرآن در عمل تحقق یابد،۶ و در آن هنگام دیگر گمانهزنیها و احتمالپردازیها از ساحت تفسیر، رخت برخواهد
1.. سعدالسعود، ص۴۰۴.
2.. برای نمونه سعدالسعود، ص۴۰۸ در تفسیر چند آیه از قرآن مانند: (کل نفس ذائقة الموت... (آلعمران، آیه۱۸۵) روایتی از ابنعباس را به نقل از تفسیر کلبی میآورد و بر آن خردهای نمیگیرد. همچنین ر.ک: ص۲۱۶، ۲۲۵، ۴۰۹، ۴۱۴، ۴۲۴ و۴۳۰.
3.. سعدالسعود، ص۵۱۱.
4.. اشارت است به بخشی از آیۀ هفتم سورۀ آلعمران: (... و ما یعلم تأویله إلّا الله و الراسخون فی العلم...).
5.. سعدالسعود، ص۴۳۳ – ۴۳۲.
6.. همان، ص۴۹۴.