قطعی و متواتر در تاریخ اسلام است، اما درباره این گزارش از آن واقعه جای گفتوگوست، چه اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام نماز خود را آن اندازه به تأخیر اندازد که وقت آن بگذرد، پذیرفتنی نیست.
آنچه را که در بند «ب» و «ج» آوردیم، شاید بتوان با یکی از سه دلیل پیشگفته توجیه کرد، ولی به هر روی این خرده بر سید باقی است که چرا هیچ نقدی درباره این گزارشها بر زبان نیاورده و یا بدون اشاره به ناسازگاری آنها با برخی باورهای قطعی، از کنار آن گذشته است.
سید و روایتهای فقهی۱
چنانکه میدانیم سید از ورود به گستره فتوا و فقه خودداری میکرد، از این رو نگاشتههای فقهی وی از شمار انگشتان یک دست کمتر است. از میان نگاشتههای فقهی سید، یکی کتاب فتحالأبواب در موضوع استخاره در دست است و دیگری رسالهای کوچک درباره چگونگی قضای نمازهای فوتشده با نام عدم مضایقة الفوائت و بخشی از کتاب غیاث سلطان الوری؛ کمیِ آثار سید در این حوزه سبب میشود، نسبتدادن یک دیدگاه به وی به شکل قاطع دشوار گردد؛ با این همه، آنچه را از گونه روبهرویی وی با این روایات میتوان دریافت، در چند نکته فراز میآوریم:
1. گزارش حدیث از منابع کهن و دست اول
از آنجا که بسیاری از نگاشتههای مهم شیعیان در سه _ چهار سده نخستین در دسترس سید بوده است، وی معمولاً به هنگام گزارش حدیث به منابع کهن رجوع مینماید و حدیث را از آن نقل میکند. از همینروست که در میان روایتهای فقهی سید، روایتهایی از کتابهای بزرگانی چون: «عبیدالله بن علی الحلبی» از قرن دوم،۲ حسین بن سعید اهوازی از قرن سوم۳ محمد بن ابیعمیر از قرن دوم و سوم۴ و بسیاری دیگر از بزرگان سدههای نخستین دیده میشود.
1.. نگارنده در نگاشتۀ مربوط به اندیشهشناسی دانشوران حله، دربارۀ برخی ابعاد دیگر تعامل سید با روایات فقهی با تفصیل بیشتر سخن گفته است که مراجعه به آن برای تکمیل این بحث سودمند میباشند.
2.. «عدم مضایقة الفوائت»، تراثنا، سال دوم، ش ۲ و ۳، ص۳۴۰.
3.. همان، ص۳۴۲ و نیز فتحالأبواب، ص۲۳۷ و... .
4.. فتحالأبواب، ص۲۳۳.