ساختار علوم حديث با نگاهي جديد - صفحه 77

تصفیه نیز با عرضه روایات به معیارها و اتکا به قرائن موجود در متن حدیث و مصادر روایت‌کننده آن و نیز هر آن‌چه که ممکن است به نوعی قرینه‌ای برای اطمینان یا عدم اطمینان به حدیث باشد، انجام می‌شود.
5. اختلاف‌الحدیث: کسی که با احادیث در ارتباط است، گاهی در مرحله عمل به حدیث، با احادیثی مواجه می‌شود که به خاطر تنافی و اختلاف آن‌ها با یک‌دیگر، عمل به همه آن‌ها امکان ندارد. چنان‌که اگر در روایتی فعل معینی مجاز شمرده شده باشد و در روایت دیگری از آن فعل خاص منع شده باشد، مکلف _ در مقام عمل _ در این‌که به اولی عمل کند یا دومی، دچار تحیر می‌شود. از این رو، باید علمی وجود داشته باشد که روش برخورد با این‌گونه احادیث و چگونگی جمع بین آن‌ها و یا ترجیح یکی بر دیگری و یا رد همه آن‌ها و رجوع به قواعد را بیاموزد. علم اختلاف‌الحدیث عهده‌دار این مهم است و بر اساس قواعد و مراحل مشخصی، اختلافات موجود میان احادیث را از بین می‌برد تا مکلف بتواند به آن‌ها عمل کند.
6. مشکل‌الحدیث (غریب‌الحدیث): شکی نیست که ‌خواننده روایات، گاهی با احادیثی مواجه می‌شود که فهم آن‌ها دشوار بوده و به آسانی ممکن نیست؛ از این رو می‌بایست روشی علمی برای فهم این نصوص وجود داشته باشد. علم «مشکل‌الحدیث» یا «غریب‌الحدیث» با ارائه روشی مناسب برای فهم نصوصی از این دست، به این مهم می‌پردازد. البته برخی مشکل‌الحدیث و غریب‌الحدیث را دو علم مختلف می‌دانند و موضوع غریب‌الحدیث را احادیثی قرار داده‌اند که فهم آن‌ها به دلیل وجود کلمات غریب و مبهم، دشوار است، در حالی که موضوع علم مشکل‌الحدیث را احادیثی می‌دانند که به دلایلی غیر از این، دچار ابهام و پیچیدگی هستند.
7. اسباب ورود حدیث: بی‌شک مدلول کلام، تابع قرائن است؛ چه آن قرائن لفظیه باشد و چه حالیه یا مقامیه و یا حتی قرائنی باشند که در چارچوب ارتکازات عرفی جای می‌گیرند، چرا ‌که ما در سخنانمان با تکیه به ارتکازاتی عرفی سخن می‌گوییم که در سیاق الفاظ ظاهر نمی‌شوند، اما در تعیین معنا و مقصود کلام مؤثر هستند؛ بنابراین مدلول یک عبارت مشخص می‌تواند با تفاوت قرائن، تغییر پیدا کند. با رجوع به محاورات عرفی این مطلب به خوبی، آشکار می‌شود.
آن‌چه راویان به نقل آن پرداخته‌اند، تنها سخن [معصوم] بوده و صرفاً محصور به

صفحه از 90