ساختار علوم حديث با نگاهي جديد - صفحه 79

مفقود است. هم‌چنین ممکن است راویان حدیث، همگی امامی‌ و شیعه باشند و یا این‌که برخی از راویان از اهل‌سنت باشند. هر یک از این اقسام، اصطلاح مخصوصی دارند که برای تبیین منزلت و میزان وثوق احادیث به کار می‌روند و محقق با استفاده از این اصطلاحات به امکان اعتماد به صحت حدیث یا عدم آن پی می‌برد.
به همین ترتیب متون روایات نیز، انواع متخلفی دارند؛ نصوص از این جهت منسجم یا مضطرب یا مصحف‌ یا محرف و یا... هستند. هر یک از این اقسام نیز اصطلاح خاص خود را دارد. علاوه بر جهت متن و سند حدیث، اصطلاحات دیگری نیز وجود دارد که دیگر جوانب حدیث، مانند منابعی که حدیث را روایت کرده‌اند یا طرق تحمل حدیث، را دربرمی‌گیرند.
بنابراین درایةالحدیث به بررسی ویژگی‌های حدیث از حیث سند و متن و مصدر روایت‌کننده و طرق تحمل روایت می‌پردازد و برای هریک از این ویژگی‌ها، اصطلاح خاصی جعل می‌کند که حاکی از آن خصوصیت بوده و وضعیت روایت را برای محقق به خوبی مشخص می‌کند و از این ره‌گذر محقق می‌تواند موضع خود را در تعامل و برخورد با روایت معلوم کند.
آن‌چه بیان شد، مهم‌ترین علوم حدیث بود. اکنون به ساختار این علوم و انواع پیوستگی و ارتباط آن‌ها با یک‌دیگر می‌پردازیم، و از این سؤالات پرده برمی‌داریم که آیا این علوم، همه در یک جایگاه هستند و یا مراتب مختلفی دارند؟ و اگر مراتب مختلفی دارند، کدام یک از آن‌ها اصلی و اساسی است و کدام یک فرعی؟
پاسخ: اشکال‌ گوناگونی برای این ساختار ارائه شده است که در ادامه، به دو نمونه از آن‌ها اشاره می‌کنیم. برخی از محققان ساختار ذیل را برای علوم حدیث طراحی کرده‌اند:

صفحه از 90