ساختار علوم حديث با نگاهي جديد - صفحه 82

معیار ارزیابی حدیث از حیث صدور تنها، علم رجال و ارزیابی اسناد حدیث است؛ در حالی که این روش، فقط روش متأخران است و محدثان متقدم به مسلک وثوق اعتقاد داشته‌ و علم رجال را محور و معیار اساسی ارزیابی روایات از حیث صدور نمی‌دانند؛ بلکه آنان در ارزیابی روایات، هم‌زمان به بررسی راویان سند و متن حدیث۱ و منبع آن می‌پرداخته‌اند. از این روست که می‌بینیم شیخ‌کلینی رحمة الله علیه از نقل روایت برخی بزرگان، اعراض کرده است؛ در صورتی که اگر تنها معیار، وثاقت راویان بود حتماً از این بزرگان نیز نقل روایت می‌فرمود. بنابراین روایتی که ایشان (قدما) به آن وثوق و اطمینان پیدا کنند، برایشان حجت است و آن را روایت و به آن عمل می‌کنند، و در این میان فرقی نمی‌کند که سند آن صحیح باشد یا ضعیف. هم‌چنین روایتی که به آن اطمینان نیابند، از نظر ایشان فاقد حجیت است و به همین جهت، چه سند آن روایت صحیح باشد و چه ضعیف، آن را روایت نکرده و به آن عمل نمی‌کنند. از این روست که می‌بینیم در کتب اربعه، روایات بسیاری وجود دارد که از لحاظ سندی ضعیف هستند.
از آن‌چه بیان شد معلوم می‌شود که علم رجال بر اساس مکتب محدثان قدیم، در جایگاه اساسی و محوری در میان علوم حدیث قرار نمی‌گیرد. البته ما به طور کلی، جایگاه این علم در نزد متقدمان را نفی نمی‌کنیم، بلکه سخن در این است که این علم در نزد ایشان از جایگاهی محوری و اساسی برخوردار نبوده است. هم‌چنین با این بیان روشن شد که این دو ساختار _ از این جهت _ تنها با روش دوم (مسلک حجیت تعبدیه) منسجم هستند، چرا ‌که روش مبتنی به تعبد در حجیت، معتقد است که هر حدیثی که دارای صفات خاصی مثل صحت سند باشد، حجت است و از سویی واضح است که شناخت صحت و سقم سند حدیث، تنها با استفاده از علم رجال انجام می‌شود؛ بنابراین این علم به عنوان محور اصلی مباحث و علوم حدیث قرار می‌گیرد.

از سوی دیگر، یکی از ویژگی‌های میراث حدیثی شیعه، مکتوب‌بودن این میراث

1.. برای مثال، این امور در بررسی متن مورد لحاظ واقع می‌شود: موافقت و یا عدم موافقت با قرآن‌کریم، عدم مخالفت با اصول و مسلّمات فقهی و اعتقادی، انسجام متن، عدم اعراض محدثان از آن و دیگر اموری از این قبیل که به نحوی از انحا، در اعتماد و وثوق به روایت، نفیاً و اثباتاً تأثیرگذار هستند.

صفحه از 90