در آشنایی اجمالی با علوم حدیث، بیان کردیم که علم درایةالحدیث، اصطلاحات مربوط به سند و متن حدیث، مصدر روایتکننده، طرق تحمل روایت و ویژگیهای راویان آن را برمیرسد تا از این رهگذر، وضعیت حدیث در این جهات برای محقق روشن شود تا بتواند موضع خودش را نسبت به حدیث، معلوم کند. همچنین، در ضمنِ پاسخ به پرسش اول روشن شد که محدثان متأخر شیعه و مکتب حدیثی سنی برای ارزیابی حدیث، مبنای حجیت تعبدیه را در پیش گرفتهاند، که در این مبنا ارزیابی حدیث از طریق بررسی اسناد آن، انجام میشود؛ به این صورت که اگر همه راویان آن ثقه باشند، حدیث صحیح بوده و عمل به آن لازم است، اما در غیر این صورت، روایات از نظر ایشان به حالات گوناگونی تقسیم میشوند؛ عمل به برخی از این روایات جایز است و عمل به بعضی دیگر جایز نیست.
به دیگر سخن، از آنجا که از نظر این دسته از محدثان، معیار صحت حدیث فقط و فقط سند آن بوده است، به این نیاز پیدا کردند که سند حدیث را به اقسام مختلفی تقسیم کنند تا حدیث حجت را از غیر آن بازشناسند؛ بنابراین برای هر یک از این اقسام، اصطلاح خاصی جعل کردند تا شناخت آن قسم آسانتر گردد. از این روست که علم درایةالحدیث در این مکتب (حجیت تعبدیه) دارای جایگاه آشکاری است.
اما از آنجا که معتقدان به مسلک وثوق یا حجیت عقلاییه _ که این مسلک فقط به پیروان اهلبیت علیهم السلام اختصاص دارد _ محور حجیت حدیث را فقط وثوق میدانند، از این رو نیازی به درایةالحدیث ندارند؛ زیرا چه بسا حدیثی صحیحالسند باشد، اما این دسته از محدثان، آن را حجت ندانند، چنانکه ممکن است سند حدیثی ضعیف باشد و ایشان حجیت آن را بپذیرند. به همین جهت، علم درایةالحدیث در نزد محدثان متقدم، وجود چشمگیری نداشت و ایشان در این علم تألیفی ندارند، و اولین کسی که در میان امامیه، کتابی در اینباره نوشته جناب شهیدثانی رحمة الله علیه است.۱
1.. محدث گرانقدر جناب شیخحرّعاملی، صاحب وسائلالشیعه در شرح حال شهیدثانی رحمة الله علیه مینویسد: «وثوق، علم، فضل، زهد، عبادت، ورع، تحقیق، تبحر، جلالت قدر، عظمت شأن و جمع فضایل و کرامات او، مشهورتر از آن است که حاجت به ذکر آن باشد و محاسن و اوصاف ستودنیاش بیش از آن است که به شماره و عدد درآید و مصنفات آن جناب بسیار و شهره است... وی فقیه، محدث، نحوی، قاری، متکلم، حکیم، جامع فنون علوم و در میان امامیه اولین کسی است که در درایةالحدیث، به تألیف پرداخته است». أملالآمل، ج۱، ص۸۶.