
نتیجه
از آنچه گذشت، به ضرورت ارائه ساختار و نظامی برای علوم حدیث پی بردیم؛ ساختاری که از سویی منزلت و جایگاه هر یک از علوم حدیث را نشان دهد و از سوی دیگر، علوم اصلی و علوم فرعی را مشخص کند؛ افزون بر اینکه این ساختار میبایست با مبانی و دیدگاههای حدیثی محدثان شیعه، منسجم و همآهنگ باشد.
همچنین روشن شد که دو ساختار مذکور و ساختارهایی شبیه به آنها، دارای چنین صفاتی نیستند، چه اینکه برخی از علوم را در جایگاهی قرار دادهاند که با منزلت واقعی آنها تناسب ندارد، زیرا این ساختارها تنها با یکی از دو مکتب حدیثی مورد بحث در حجیت حدیث، همآهنگی دارد. از این روست که معتقدیم باید ساختار جدیدی ارائه شود که با هر دو مکتب و با دیدگاههای محدثان قدیم و متأخر، همآهنگ باشد و نیز ارزش و جایگاه هر علم از علوم حدیث را _ از نظر شیعه _ به خوبی نشان دهد. در این راستا ساختار جدیدی برای علوم حدیث ارائه شد و امید است که در آن،