از پیوند میان این دو فراز میتوان چنین برداشت کرد: حدیث راویان فاسدالمذهب که از همراهی قرینه صحت برخوردار نبوده و قرینه مخالف نیز ندارد، در صورتی پذیرفته است که راوی از راستگویی و امانتداری بهره برده باشد و در نقل حدیث مورد اعتماد باشد.
محقق خویی نیز در کتاب معجم رجالالحدیث، چنین برداشتی دارد و در مباحث فقهی خویش بر همین پایه حرکت میکند.۱
علامه شوشتری، همسو با نگاه شیخطوسی در عامیدانستن غیاثبنکلوب، با برشماری دو نکته، بر این امر تأکید میورزد. وی چنین میگوید:
و جمیع اخباره عن اسحاقبنعمار، عن جعفر بن محمد، عن آبائه، عن علی، عن النبی صلی الله علیه وآله و تعبیره ظاهر فی عامیته.۲
کلام دیگر محقق شوشتری در این زمینه؛ بدین گونه است: «و یشهد لعامیته ایضاً عنوان الذهبی له ساکتاً عن مذهبه».
کلام شیخطوسی در بوته نقد
چنین مینماید که کلام شیخطوسی در کتاب عدةالأصول، با وجود برخورداری از پشتیبانی بسیاری از آیندگان پس از شیخ، توان اثبات عامیبودن غیاثبنکلّوب را ندارد و بر پایه آن نمیتوان غیاث را عامی دانست. از همین رو، با بهرهگیری از کلام محقق نوری به نقد کلام شیخ مینشینیم. محقق نوری به گاه سخن از اسماعیل بن مسلم سکونی، آنجا که به شمارش و نشانههای امامیبودن سکونی میپردازد، چنین میگوید:
و منها أن الشیخ عدّة مع نوح بن درّاج، و غیاث بن کلوب، فی کونهم من العامّة، و المحقق فی الأول التشیّع، فلیکن السکونی فی مثله و إنّما جمعتهما القضاوة التی أورثتهما هذه الرزیة، بل فی عامیّة الأخیر أیضا تأمّل یذکر فی محلّه.۳
لفظ «الأخیر» در کلام محقق نوری، غیاثبنکلّوب را نشانه رفته است؛ بنابراین، وی در عامیبودن غیاثبنکلّوب تردید دارد.
1.. ر.ک: معجم رجالالحدیث، ج۱۳، ص۲۳۵، ش۹۲۸۳؛ و نیز ر.ک: ج۳، ص۱۰۵، ش۱۲۸۳.
2.. قاموسالرجال، ج۸، ص۳۵۵، ش۵۸۵۵.
3.. خاتمةالمستدرک، ج۴، ص۱۶۸.