جستوجو در نگاشتههای گوناگون شیخطوسی، چون: عدةالاصول، الفهرست و الرجال، گویای این حقیقت است که ایشان مواردی چند در نسبت فساد مذهب به راویان اشتباه کردهاند؛ غیاثبنکلّوب از آن جمله است.
نیز نوح بن درّاج که در کلام شیخ در عدةالاصول «عامی» خوانده شد و اسحاقبنعمّار، که شیخطوسی وی را در الفهرست «فطحی«میخواند،۱ در این دسته جای دارند.
نگاهی گذرا به مذهب نوحبندرّاج
گرچه نگارنده در پژوهشی مبسوط از نوحبندرّاج و مذهب وی سخن گفته است،۲ اما در این فراز از سخن، نگاهی هرچند گذرا به مذهب وی سودمند است. در این رهگذر، به چهار نکته میتوان اشاره کرد که نادرستی کلام شیخ در عامیدانستن نوح بن درّاج را در پی دارد:
1. آنچه در رجالالکشی و در ذیل عنوان «فی جمیل بن درّاج و نوح أخیه» آمده است. بنگرید:
قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ:۳سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ حَمْدَانَ بْنَ أَحْمَدَ الْکُوفِیَّ،۴عَنْ نُوحِ بْنِ دَرَّاجٍ فَقَالَ: کَانَ مِنَ الشِّیعَةِ وَ کَانَ قَاضِیَ الْکُوفَةِ، فَقِیلَ لَهُ لِمَ دَخَلْتَ فِی أَعْمَالِهِمْ فَقَالَ: لَمْأَدْخُلْ فِی أَعْمَالِ هَؤُلَاءِ حَتَّی سَأَلْتُ أَخِی جَمِیلًا یَوْماً، فَقُلْتُ لَهُ لِمَ لَاتَحْضُرُ الْمَسْجِدَ فَقَالَ لَیْسَ لِی إِزَارٌ.۵
2. تصریح نجاشی به سلامت و درستی عقیده نوح بن دراج، به گاه یادکرد از پسر وی، ایوببننوح. وی در این فراز چنین میگوید: «و أبوه نوح بن درّاج کان قاضیاً بالکوفة و کان صحیحالاعتقاد».۶
3. نقل مسند نجاشی که بیانگر نقش نوحبندراج در فراخوانی محمد بن سکین، به
1.. ر.ک: الفهرست، ص۳۹، ش۵۲.
2.. این پژوهش در ضمن مجموعه مقالات نگارنده در مجله «کتاب شیعه» به چاپ خواهد رسید.
3.. وی همان عیاشی صاحب تفسیر است.
4.. حمدان بن احمد، محمد بن احمد قلانسی است که عیاشی است که عیاشی از وی چنین یاد میکند: «فقیه ثقة خیر». ر.ک: اختیار معرفةالرجال، ص۵۳۰، ش۱۰۱۴.
5.. اختیار معرفةالرجال، ص۲۵۱، ش۴۶۸.
6.. رجالالنجاشی، ص۱۰۲، ش۲۵۴.