و ارزیابی کنیم.
تاریخچه استعمال واژه قوی در علم الحدیث
با گذر از دوره متقدّمان و از میان رفتن قراینی که در اختیار ایشان بود،۱ و پایگیری مکتب حلّه، مهمترین تحوّل در تاریخ مطالعات حدیثی با ابتکار ابن طاووس حلّی۲ یا به قولی علّامه حلّی۳ شکل گرفت. این تحوّل _ که در تاریخ حدیث از آن با عنوان «تنویع حدیث» یاد میگردد _۴ عبارت است از: تقسیم احادیث به چهار قسم حدیث صحیح، حدیث حسن، حدیث موثّق و حدیث ضعیف.۵ بر این اساس، تمامی احادیث بر پایه تقویم سند در یکی از این چهار قسم قرار میگرفت. این تقسیم رباعی، پس از زمانی کوتاه به تقسیم خماسی تبدیل شد و قسم پنجمی با عنوان «قوی» بدان اضافه شد.
نخستین بار، علّامه حلی۶ و پسرش۷ اصطلاح قوی را _ به معناهایی که خواهیم گفت_ به کار گرفتند، امّا شاید برای نخستین بار، شهید اول آن را در قالب اصطلاح به کار بست.۸ پس از وی، عالمان دیگر آن را به صورت اصطلاح ثانوی در کتابهای درایه مطرح کردند،۹ تا این که شیخ بهایی۱۰ و پس از وی میرداماد۱۱ با افزودن اصطلاح قوی، تقسیم خماسی از انواع حدیث را مطرح نمودند؛ امّا پس از ایشان تقسیم رباعی همچنان جایگاه خود را در کتب حدیثی حفظ کرد۱۲ و تقسیم خماسی، به ویژه با توجّه به منقّح نبودن معنا و مدلول اصطلاح قوی، نتوانست ایدهای مقبول برای تقسیمبندی خبر واحد باشد۱۳ و نتیجهای جز
1.. منتقی الجمان، ج۱، ص۱۴؛ مشرق الشمسین، ص۲۷۰؛ الرعایة، ص۱۶۳.
2.. منتقی الجمان، همان.
3.. مشرق الشمسین، ص۲۷۰.
4.. همان، ص۲۶۹.
5.. ر.ک: الرعایة، ص۷۷.
6.. مختلف الشیعة، ج۴، ص۲۲۰- ۲۲۱؛ ج۷، ص۲۷۳.
7.. ایضاح الفوائد، ج۳، ص۹۰، ۱۹۳.
8.. ذكری الشیعة، ج۱، ص۴۸.
9.. الرعایة، ص۱۶۹- ۱۷۰؛ وصول الأخیار، ص۹۸.
10.. الوجیزة، ص۵۳۸.
11.. الرواشح السماویة، ص۱۸۵- ۱۸۹.
12.. ر.ک: تقسیمات کتابهای: حائری اصفهانی؛ الوجیزة فی علم الدرایة، ج۲، ص۵۳۰- ۵۳۲؛ الرواشح السماویة، ص۷۴.
13.. اصول الحدیث، ص۱۰۸.