3. روایت راوی امامیای که او را نه مدح کردهاند و نه ذمّ،۱ مانند نوح بن دراج.۲
ترکیب راویان امامی و غیر امامی در سند:
4. روایتی که افراد سند آن مرکّب از امامی موثّق و غیر امامی ممدوح باشد.۳
5. روایتی که افراد سند مرکّب از امامی ممدوح و غیر امامی موثق باشد.۴
6. روایتی که افراد سند مرکّب از امامی و غیر امامی ممدوح باشد؛ اما مدح با الفاظی صورت گرفته باشد که بر مرتبه وثاقت نرسد.۵
7. روایتی که بعضی از افراد سلسله سند غیر امامی موثق و بقیه افراد امامی ممدوح باشند.۶
8. روایتی که سند آن مرکب از امامی غیر ممدوح و غیر مذموم و غیر امامی موثّق باشد. در کتب علم الحدیث از این قسم ذکری به میان نیامده است، امّا نمونههای بسیاری در کتب فقهی دارد که در دنباله بحث بدان خواهیم پرداخت.
ترکیب راویان غیر امامی در سند:
9. خبر شخصی که بر توثیق او نصّی رسیده، امّا فاسد العقیده است. این همان حدیث موثّق است که به دلیل وثاقت راوی ظنّ قوی به صدور آن میرود و به دلیل همین قوّت ظن،۷ آن را قوی نیز نامیدهاند؛۸ مانند روایت حُمَید بن زیاد واقفی.۹ این نامگذاری اگر
1.. «و قد یطلق القوی علی مروی الإمامی غیر الممدوح و لا المذموم، کنوح بن دراج، و ناجیة بن أبی عمارة الصیداوی، و أحمد بن عبد الله بن جعفر الحمیری، و غیرهم و هم كثیرون» (ذكری الشیعة، ج۱، ص۴۸؛ البدایة، ص۱۲۵- ۱۲۶؛ الرعایة، ص۱۷۰؛ منتقی الجمان، ج۱، ص۴؛ المهذب البارع، ج۱، ص۶۶؛ مدارک الأحکام، ج۸، ص۴۷۹- ۴۸۰؛ الوجیزة، ص۵۳۹؛ الرواشح السماویة، ص۷۲).
2.. ذكری الشیعة، ج۱، ص۴۸؛ الروضة البهیة، ج۳، ص۶۴.
3.. «ما تركّب سنده من إمامی موثّق، و غیر إمامی ممدوح» (لب اللباب، ص۴۶۰؛ توضیح المقال، ص۲۴۷؛ مقباس الهدایة، ج۱، ص۱۷۴).
4.. «ما تركّب سنده من إمامی ممدوح و غیر إمامی موثّق» (لب اللباب، همان؛ مقباس الهدایة، همان).
5.. «ما تركّب منهما لكن مع مدح الجمیع بما دون الوثاقة» (لب اللباب، همان؛ توضیح المقال، ص۲۴۷).
6.. «ما اتّصف بعض رجال سنده بما فی الموثّق مع كونه من غیر الإمامیة، و من عداه بما فی الحسن» (توضیح المقال، همان؛ مقباس الهدایة، ج۱، ص۱۷۳).
7.. «یقال للموثّق القوی أیضاً. لقوة الظن بجانبه بسبب توثیقه» ( الرعایة، ص۱۶۹؛ وصول الأخیار، ص۹۸؛ الوجیزة، ص۵۳۹).
8.. «ما دخل فی طریقه: من نص الأصحاب علی توثیقه، مع فساد عقیدته، بأن كان من إحدی المخالفة للامامیة، وإن كان من الشیعة» (الرعایة، همان؛ الروضة البهیة، ج۳، ص۶۴؛ معالم الدین، ص۲۱۶، منتقی الجمان، ج۱، ص۴؛ المهذب البارع، ج۱، ص۶۶، الوجیزة، ص۵۳۹).
9.. الرجال، تقی الدین حلی، ص۳۰۸.