مَنْ يَرْجُو عِنْدَهُ النَّصِيحَةَ، كَانَ لَايَتَبَرَّمُ وَ لَايَتَسَخَّطُ وَ لَايَتَشَكَّى وَ لَايتشهي وَ لَايَنْتَقِمُ وَ لَايَغْفُلُ عَنِ الْعَدُوِّ، فَعَلَيْكُمْ بِمِثْلِ هَذِهِ الْأَخْلَاقِ الْكَرِيمَةِ، إِنْ أَطَقْتُمُوهَا، فَإِنْ لَمْ تُطِيقُوهَا كُلَّهَا فَأَخْذُ الْقَلِيلِ خَيْرُ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ. وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ .
شرح حدیث
خَطَبَ النَّاسَ الْحَسَنُابْنَعَلي (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا) فَقَالَ:
واژهشناسی
«خَطب»، با سکون «ط»، به معنای علت و سبب چیزی است؛ اما «خُطَب»، به ضم «خ» و فتح «ط»، جمع «خُطبة»، به دو معنا آمده است: گاه به معنای سخنانی است که خطیب معمولاً بر منبر ایراد میکند، و گاه به خطبه عقدی اطلاق میشود که عاقد برای ایجاد محرمیت بین زن و مرد انشا میکند.۱ در اینجا، روشن است که «خُطَب» به معنای سخنی است که امام علیه السلام برای مردم بازگفته و آنان را بدینگونه خطاب و موعظه کرده است.
ترجمه و شرح
«حسنبنعلی علیه السلام (که درود خدا بر آن پدر و پسر باد) برای مردم خطبهای خواند و فرمود».
از عبارت «خطب الناس»، در آغاز روایت، میتوان چنین حدس زد که