آنچه از مجموع متون دینی دراینباره میتوان برداشت کرد این است که هر فرد در جامعه اسلامی در برابر جامعه خود احساس مسئولیت میکند و در کل برای اصلاح اجتماعی در حد توان دغدغه دارد و از اقدام عملی در این جهت دریغ نمیورزد. مصالح اجتماعی در نزد او بر مصالح فردی وی مقدم است و به قیمت دستیابی به منافع شخصی، منفعت و مصلحت اجتماع را نادیده نمیگیرد.
البته توجه به دو نکته نباید از نظر دور بماند: نخست آنکه «برادران ایمانی» از نظر رتبه و درجه دور و نزدیک دارند. یعنی همانگونه که خویشاوندان و همسایگان دور و نزدیک دارند، برادران ایمانی نیز از این امر مستثنا نیستند. بنابراین تکالیف هم به همین تناسب شدت و ضعف و کم و زیاد خواهد داشت. زیرا اگر قرار باشد تمام آنچه به عنوان حقوق برادر ایمانی برشمرده شد، نسبت به تمام مؤمنان انجام شود، ادامة زندگی و رسیدگی به امور شخصی و معیشتی ناممکن میگردد.
دوم آنکه میزان تکالیف و تعهدات هر فرد دراینباره متناسب با توانمندی و امکانات او خواهد بود و لذا هیچ تکلیفی فراتر از تمکّن و توان منجّز و حتمی نمیشود.
پایبندی به اصل انصاف
ولا يَخُصُّ نَفْسَهُ بشئ دُونَهُمْ
ترجمه و شرح
«برای خود چیزی اختصاصی نمیخواست، مگر آنکه برای برادرانش نیز همان را خواستار بود».