همین جهت، از مسائل مهم این است که مصادیق عینی حسن خلق در صحنه عمل مشخص شوند.
روایاتی که در این موضوع وارد شدهاند، متفاوت بوده و گاه شامل چند مورد میشوند. از این رو، هر روایت را بیان کرده و موارد مطرح شده در آن را استخراج خواهیم کرد:
روایت نخست
امام صادق علیه السلام نقل میکنند که روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله به مردم فرمودند: «آیا شما را از بهترین افرادتان خبر ندهم»؟ مردم گفتند: چرا، ای پیامبر خدا! حضرت صلی الله علیه وآله در پاسخ فرمود:
أحاسِنُكُم أخْلاقاً المُوَطّئونَ أكْنافاً،۱الّذینَ یألَفونَ و یُؤْلَفونَ.۲
این مفهوم، در دیگر روایات با تعبیر «احبکم الی الله»،۳ «احبکم الیّ»۴ و «أفاضلکم»۵ آمده است.
مورد اول: الفتگیری و الفتپذیری
از مصادیق خوش اخلاقی، الفت گرفتن با دیگران است. خوش اخلاق کسی است که نسبت به دیگران مهر بورزد و مهرورزی دیگران را بپذیرد. از مسائل مهم در شکلگیری یک ارتباط خوب، الفت گرفتن با دیگران و الفتپذیری از آنان است. برخی افراد توان الفت گرفتن ندارند. برخی دیگر، اگر مورد الفت قرار گیرند، توان جذب و پذیرش آن را ندارند. این هر دو موجب نقصان در ارتباط اجتماعی میگردد. ارتباط بدون الفت و صمیمیت، ارتباطی خشک و آزار دهنده خواهد بود. بنا بر این، یکی از عناصر خوش اخلاقی، برخورداری از توان الفتگیری و الفتپذیری است.
1.. این تعبیر، ضرب المثلی است که از ریشه توطئه به معنای آماده بودن است و مفهوم آن، این است که این افراد، همه چیز برای ارتباط عاطفی با آنان مهیاست و آنان به گونهای هستند که میتوان در کنار آنان قرار گرفت و آزار ندید. این، همان مفهوم نرمخویی است.
2.. الزهد، ص٢٠، ح٧٥. در روایت دیگری چنین آمده است: رسول اللّه صلی الله علیه وآله : خِیارُکُم أحاسِنُکُم أخلاقاً، الَّذینَ یَألَفونَ و یُؤلَفونَ (تحف العقول، ص٤٥).
3.. رسول الله صلی الله علیه وآله : إنَّ أحَبَّکُم إلَی الله أحسَنُکُم أخلاقاً، المُوَطَّؤونَ أکنافاً، الَّذینَ یَألَفونَ و یُؤلَفون (تاریخ بغداد، ج١، ص٣٨٢، ح۳۵۰).
4.. رسول الله صلی الله علیه وآله : إنَّ أحَبَّکُم إلَیَّ أحسَنُکُم أخلاقاً، المُوَطَّؤونَ أکنافاً، الَّذینَ یَألَفونَ ویُؤلَفون (المعجم الأوسط، ج٧، ص٣٥٠، ح٧٦٩٧؛ بحار الأنوار، ج٧١، ص٣٨٣، ح١٧).
5.. رسول الله صلی الله علیه وآله : أفاضِلُکُم أحسَنُکُم أخلاقاً، المُوَطَّؤونَ أکنافاً، الَّذینَ یَألَفونَ و یُؤلَفونَ و توطَأُ رِحالُهُم (الکافی، ج٢، ص١٠٢).