حجیت میبخشد؛ همچنان که ممکن است گستردگی روایات «الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم»۱ را محدود کرده و آن را منحصر به نمازهای جهری (یعنی نمازهای صبح و مغرب و عشا) کند و یا معنایی دیگر برای روایت «المیت یعذب ببکاء اهله»۲ پدید آورد یا مدعای روایت «لا ضرر و لا ضرار»۳ را تبیین و آن را به امری حکومتی تبدیل کند و مراد از سخن امیر المؤمنین در باره انتخاب اکثریت، «فان اجتمعوا علی رجل و سموه اماماً کان ذلک لله رضا»۴ را توضیح دهد.
اکنون موضوع بحث را محدودتر کرده و به بررسی فضای صدور روایات فقهی شیعه پرداخته و چگونگی دستیابی به قراین تبیین کننده فضای صدور در عصر ائمه علیهم السلام میپردازیم.
دوره صدور روایات شیعی، بسی گستردهتر از روایات اهل سنت است و مدت زمانی در حدود 342 سال (13 سال قبل از هجرت تا سال 329هجری) را شامل میشود. بیشتر روایات فقهی نیز از امام باقر و امام صادق علیهما السلام صادر شدهاند. نزدیک به هفتاد و پنج روایات فقهی شیعه از طریق صادقین علیهما السلام در اختیار ما قرار گرفته است.
از این رو، برای فهم فضای صدور روایات فقهی شیعه، بررسی فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دوران صادقین علیهما السلام ضروری است. بنا بر این، تنها نمیتوان به روایات نبوی نزد اهل سنت بسنده کرد، بلکه باید به اقوال صحابه، تابعیان و عالمان متفاوت اهل سنت که در دوره ائمه، به ویژه در دوره صادقین علیهما السلام در سرزمینهای مختلف میزیستند نیز مورد توجه شود.
شیعیان، در دوره حضور امامان اهل بیت علیهم السلام در مراکز گوناگون جغرافیایی زندگی کرده و
1.. الکافی، ج۸، ص۶۱؛ دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۱۰؛ الاستبصار، ج۱، ص۳۱۰.
2.. صحیح البخاری، ج۲، ص۸۲؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۴۱؛ سنن الترمذی، ج۲، ص۲۳۵. برداشت خلیفۀ دوم آن بود که اگر همراهان شخص تازه گذشته بر او گریه کنند، این عمل سبب عذاب شدن آن میت توسط فرشتگان عذاب خواهد شد؛ در حالی که این سخن با صریح آیه قرآن «وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» (سوره زمر، آیه۷) معارض است و مسلماً مراد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آن نبوده است.
3.. الکافی، ج۵، ص۲۸۰ و ۲۹۳؛ معانی الاخبار، ص۲۸۱؛ مسند ابن حنبل، ج۵، ص۳۲۷؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۷۸۴.
4.. نهج البلاغة، نامۀ ۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵۹، ص۱۲۸. امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه به معاویه، بیعت مهاجر و انصار را با خود صحیح و نافذ شمرده و معاویه را از سرکشی بیم دادهاند. ظاهر سخن آن است که بیعت مهاجران و انصار، رضایت و مشروعیت الهی را به دنبال دارد؛ در حالی که این سخن در مقام احتجاج و نه استدلال بیان شده و ناظر به باور عمومی و یا تبلیغات معاویه بر حقانیت خلفای اول و دوم است. بنا بر این، حضرت در مقام بیان قضیه حقیقی نبودهاند تا سخن اطلاق داشته و در بر دارندۀ تأیید خلافت سه خلیفۀ پیشین باشد.