سيرى در كتاب «الاخبار الدخيلة»
(درآمدى بر تحقيق در اسباب و معيارهاى بازنگرى و پالايش حديث)
عبد المهدى جلالى
حضرت آية الله علامه حاج شيخ محمد تقى شوشترى، رجالى اى سترگ كه خود، سر سلسله مردانى در زمانه ما بودند كه: «لا تلهيهم تجارة ولا بيع عن ذكر الله». سال هاى عمر ايشان از زمان قدرت تمييز تا به آخر، در ذكر، تتلمذ و تدريس، درس و بحث، حديث و روايت، عبادت و تفكر و كتابت سپرى گرديده و همواره در محراب انس با محبوبْ مقيم بوده؛ با نفسى بشكسته به زور بازوى تقوا كه «للحروب رجال».
علامه بزرگوار در گوشه اى از گستره شهرى كه دور است و مهجور (شهر شوشتر) مى زيستند. با همه جنبه هاى زهد و تقدس، پاكى و بى ريايى و بى آلايشى، سخت كوش و پرتلاش در خدمت به فرهنگ اسلامى و شيعى همت گماشت كه نتيجه آن ده ها تأليف و تصنيف است و نيز بروز و ظهور بركات و ملكات بسيار.
راستى «كارون» گذراى «شوشتر» در برابر پهنه اين اقيانوس نامتناهى چه جلوه يى مى تواند داشت؟ و يا نخل هاى سر به زير شهر در برابر سايه سار نخل بلند تحقيقات ايشان چه مى تواند گفت؟ ۱ «او كه كوهى از علم و تحقيق و در كنارش انبوهى از كار، در گوشه دور افتاده شوشتر بود.» علامه شوشترى، دانشمندى محقق و خويشتن دار و پژوهش گرى تيزبين بود كه عمر پر بركت خود را از نو باوگى تا دم ديدار يار، با اشتياق و علاقه وافر به كسب علوم و معارف اسلامى سپرى كرد و لحظات گران قدر خود را در راه اقتناى حقايق ربانى از دست نداد و حتى در بستر بيمارى و سفر، از مطالعه و تحقيق و نقد دست نكشيد. ۲
علامه محمد تقى شوشترى در سال 1320هـ.ق. در نجف اشرف زاده شد و تا سن هفت سالگى در آن شهر زندگى كرد. چون پدرش حاج شيخ محمد كاظم شوشترى تحصيلات خود را به پايان برد و به درجه اجتهاد نايل شد، نخست او و سپس خانواده اش به شوشتر بازگشتند. علامه شوشترى از همان زمان به دانش اندوزى روى آورد و پس از تحصيلات مقدماتى، تحصيلات عالى خود را نزد اساتيد بزرگى چون محمد تقى شيخ الاسلام، سيد مهدى آل طيب و پدر بزرگوار خود به كمال رسانيد و به درجه اجتهاد نايل گشت. به سال 1314هـ.ش. در گيرودار كشف حجاب، با خانواده، شوشتر را به قصد كربلا ترك كرد و در آستانه مقدس ائمه(ع) مطالعات و پژوهش هاى اسلامى خود را پى گرفت. در آن جا بود كه به دانشمند بزرگ،مرحوم شيخ آقا بزرگ تهرانى پيوست و از او اجازه نقل حديث يافت.
پس از عزل رضا شاه در سال 1321هـ.ش. به شوشتر بازگشت و به تدريس، تحقيق، ارشاد و تأليف پرداخت و تا زمان وفات (1374ش.) وطن ديگرى نگزيد. ۳
مرحوم شيخ آقا بزرگ تهرانى درباره او مى نويسد:
او دانشمند ممتازى است كه از نوباوگى دوست دار دانش و ارزش بود. خصلتى كه از نياكان و از جدّ اعلاى خود، شيخ جعفر، كه بى نياز از تعريف و توصيف است، ميراث داشت. او نزد دانشمندان برجسته، با كوشش و جديت به كسب دانش پرداخت و در فضل و كمال، گوى سبقت از همگان ربود. ۴
1.گفتگو با آية الله علامه حاج شيخ محمد تقى شوشترى، رجالى عظيم، كيهان فرهنگى، ش ۳، فروردين ۶۴
2.همان، ص ۱۵
3.بهج الصباغة فى شرح نهج البلاغة،محمد تقى شوشترى (چاپ دوم؛ تهران، بنياد نهج البلاغه، ۱۳۶۸ش.) مقدمه فرزند مؤلف.
4.همان، به نقل از طبقات اعلام الشيعة، ج۱، ص ۲۶۵