أمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ * سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ» . ۱
فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أعْرِضْ عَن الْمُشْرِكِينَ * إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ * الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللّه ِ إلها آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ» . ۲
الحديث :
۰.15512.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لَتَفتَحَنَّ عِصابَةٌ مِن المسلمينَ كَنزَ آلِ كِسرى الذي في الأبيضِ . ۳
۰.15513.عنه صلى الله عليه و آله : لَيتَ شِعرِي ! أيَّتُكُنَّ صاحِبَةُ الجَمَلِ الأدبَبِ ۴ تَنبَحُها كِلابُ الحَوأبِ ، يُقتَلُ عن يَمِينِها و شِمالِها قَتلى كثيرَةٌ كُلُّهُم فِي النارِ ، و تَنجُو بعدَ ما كادَت ؟! ۵
۰.15514.عنه صلى الله عليه و آله : يا عليُّ، إنَّكُم سَتُقاتِلُونَ بَني الأصفَرِ ، و يُقاتلونَهُمُ الذينَ مِن بَعدِكُم ، حتّى يَخرُجَ إلَيهِم رَوقَةُ الإسلامِ أهلُ الحِجازِ الذينَ لا يَخافونَ في اللّه ِ لَومَةَ لائمٍ ، و يَفْتَتِحُونَ القُسطَنطينيَّةَ بالتَّسبيحِ و التَّكبيرِ ، فَيُصيبُونَ غنائمَ لم يُصِيبُوا مِثلَها . ۶
«يا مى گويند : ما همگى انتقام گيرنده [و يار و ياور همديگر ]هستيم. زودا كه اين جمع در هم شكسته شود و پشت كنند».
«پس آنچه را بدان مأمورى آشكار كن و از مشركان روى برتاب. كه ما [شرّ ]ريشخندگران را از تو برطرف خواهيم كرد؛ همانان كه با خدا معبودى ديگر قرار مى دهند. پس بزودى [حقيقت را] خواهند دانست».
حديث :
۰.15512.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر آينه دسته اى از مسلمانان، گنج (پادشاهى) خاندان كسرى در ايران را فتح خواهند كرد .
۰.15513.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : كاش مى دانستم كدام يك از شما سواره آن شترِ پُر مويى ۷ هستيد كه سگانِ حوأب بر او پارس مى كنند و از چپ و راست او افراد زيادى كشته مى شوند، كه همگى در دوزخند و خودش از آن جنگ جانِ سالم به در مى برد.
۰.15514.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى على! بزودى شما با روميان خواهيد جنگيد و افراد بعد از شما نيز با آنان خواهند جنگيد، تا آن كه زبدگان اسلام، [يعنى ]حجازيان، كه در راه خدا از سرزنش هيچ سرزنشگرى پروا ندارند، به سوى آنان گسيل مى شوند و با بانگ تسبيح و تكبير قسطنطنيه را مى گشايند و غنايمى را به دست مى آورند كه مانند آن را به دست نياورده اند.
1.القمر : ۴۴ ، ۴۵.
2.الحِجر : ۹۴ ـ ۹۶.
3.كنز العمّال: ۳۱۷۷۳.
4.الأَدَبُّ : الكثيرُ الوَبَر، و قيل : الكثيرُ وَبَرُ الوجه (لسان العرب : ۱/۳۷۳) .
5.شرح نهج البلاغة: ۹/۳۱۱.
6.كنز العمّال: ۳۸۴۱۹.
7.ادبب، به شترى مى گويند كه صورتش پر از كُرك باشد.