فتنه و آزمايش الهي - صفحه 26

۰.15706.عنه عليه السلام في صفةِ الدنيا حينَ بِعثَةِ النبي أرسَلَهُ عَلى حينِ فَترَةٍ مِن الرُّسُلِ ، و طُولِ هَجعَةٍ مِن الاُمَمِ ، و اعتِزامٍ مِن الفِتَنِ ... و الدنيا كاسِفَةُ النُّورِ ... عابِسَةٌ في وَجهِ طالِبِها ، ثَمَرُها الفِتنَةُ ، و طَعامُها الجِيفَةُ . ۱

۰.15707.عنه عليه السلام : بَعَثَهُ و الناسُ ضُلاّلٌ في حَيرَةٍ ، و حاطِبونَ (خابِطونَ) في فِتنَةٍ . ۲

۰.15708.عنه عليه السلام : و الناسُ في فِتَنٍ انجَذَمَ (انحَذَمَ) فيها حَبلُ الدِّينِ ، و تَزَعزَعَت سَواري اليَقينِ ... أطاعُوا الشيطانَ فَسَلَكوا مَسالِكَهُ ، و وَرَدوا مَناهِلَهُ ، بهِم سارَتْ أعلامُهُ ، و قامَ لِواؤهُ ، في فِتَنٍ داسَتهُم بأخفافِها ، و وَطِئَتهُم بأظلافِها ، و قامَتْ على سَنابِكِها ، فهُم فيها تائهونَ حائرونَ ، جاهِلونَ مَفتونونَ . ۳

۰.15709.عنه عليه السلام : فاحذَرِ الشُّبهَةَ و اشتِمالَها على لُبسَتِها ، فإنَّ الفِتنَةَ طالَما أغدَفَت جَلابِيبَها ، و أغشَت الأبصارَ ظُلمَتُها . ۴

۰.15706.امام على عليه السلام فرمود : خداوند او را در زمانى فرستاد كه مدّتها بود پيامبرى نيامده بود و مردم در خوابى دراز به سر مى بردند و فتنه ها نيرومند شده بود ... و دنيا بى فروغ شده بود... و به روى طالبِ خود رو ترش كرده بود. ميوه اش فتنه و گمراهى بود و خوراكش مُردار.

۰.15707.امام على عليه السلام فرمود : او را در زمانى برانگيخت كه مردم در وادى حيرت سرگشته بودند و راه فتنه و گمراهى مى پيمودند.

۰.15708.امام على عليه السلام فرمود: در آن هنگام مردم گرفتار فتنه هايى بودند كه در آنها ريسمان دين از هم گسيخته شده بود و ستونهاى يقين لرزان ... از شيطان فرمان مى بردند و راههايش را مى پيمودند و از آبشخورهاى او مى نوشيدند. به يارى آنها درفشهايش همه جا در اهتزار و بيرقش برپا بود. در فتنه هايى افتاده بودند كه زير سُمهاى خويش خُردشان كرده و آنان را لگد كوب خود كرده بود. اين فتنه ها [مانند اسب سركش ]بر روى پاهاى خود ايستاده بود و همگان در اين فتنه ها سرگردان و حيران و نادان و گرفتار بودند.

۰.15709.امام على عليه السلام نوشت: از شبهه و اشتباه افكنى آن بپرهيز؛ زيرا چندى است كه فتنه پرده هاى خويش را فرو آويخته و تاريكيش ديده ها را پوشانده است.

1.نهج البلاغة: الخطبة ۸۹.

2.نهج البلاغة: الخطبة ۹۵.

3.نهج البلاغة: الخطبة ۲.

4.نهج البلاغة: الكتاب ۶۵.

صفحه از 42