۰.15710.عنه عليه السلام : فِتَنٌ كَقِطَعِ الليلِ المُظلِمِ ، لا تَقومُ لها قائمَةٌ ، و لا تُرَدُّ لها رايةٌ ، تَأتِيكُم مَزمومَةً مَرحولَةً ، يَحفِزُها قائدُها ، و يَجهَدُها راكِبُها . ۱
۰.15711.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : يُؤتى بالمرأةِ الحَسناءِ يَومَ القِيامَةِ التي قدِ افتُتِنَت في حُسنِها فتَقولُ : يا ربِّ ، حَسَّنتَ خَلقِي حتّى لَقِيتُ ما لَقِيتُ ! فيُجاءُ بمَريمَ عليها السلام فيقالُ : أنتِ أحسَنُ أو هذهِ ؟ قد حَسَّنّاها فلم تُفتَتَنْ . و يُجاءُ بالرُجلِ الحَسَنِ الذي قدِ افتُتِنَ في حُسنِهِ فيقولُ : يا ربِّ ، حَسَّنتَ خَلقِي حتّى لَقِيتُ مِن النِّساءِ ما لَقِيتُ ! فَيُجاءُ بيُوسفَ عليه السلام فيقالُ : أنتَ أحسَنُ أو هذا ؟ قد حَسَّنّاهُ فلم يُفتَتَن. و يُجاءُ بصاحِبِ البَلاءِ الذي قد أصابَتهُ الفِتنَةُ في بَلائهِ ، فيقولُ : يا ربِّ ، شَدَّدتَ علَيَّ البَلاءَ حتَّى افتُتِنتُ ، فيُجاءُ بأيّوبَ عليه السلام فيقالُ : أ بَلِيَّتُكَ أشَدُّ أو بَلِيَّةُ هذا ؟ فقدِ ابتُلِيَ فلم يُفتَتَنْ . ۲
۰.15712.الكافي عن مُعمَّر بنِ خَلاّدٍ : سَمِعتُ أبا الحَسَنِ عليه السلام يقولُ : «الم * أ حَسِبَ الناسُ أنْ يُتْرَكُوا أنْ يَقُولُوا آمَنّا و هُم لا يُفْتَنُونَ»۳ ثُمّ قالَ لي : ما الفِتنَةُ ؟ قلتُ : جُعِلتُ فداكَ الذي عِندَنا الفِتنَةُ في الدِّينِ ، فقالَ : يُفتَنُونَ كما يُفتَنُ الذَّهبُ ، ثُمّ قالَ : يُخلَصُونَ كما يُخلَصُ الذَّهبُ . ۴
۰.15710.امام على عليه السلام : فتنه هايى چون پاره هاىِ شبِ تار، بر پا گردد كه در مقابل آن كسى قد علم نكند و پرچمى از آن باز پس رانده نشود. [همچون شتر] مهار شده و جهاز بسته ، كه جلودارش آن را به شتاب وا مى دارد و سوارش آن را مى دواند، به سوى شما بيايد... .
۰.15711.امام صادق عليه السلام : روز قيامت زن زيبا رويى كه به سبب زيباييش فريفته و گمراه گشته است، آورده مى شود. او مى گويد : پروردگارا! مرا زيبا آفريدى و در نتيجه، آن ديدم كه ديدم. در اين هنگام مريم عليه السلام را مى آورند و به آن زن گفته مى شود: تو زيباترى يا اين؟ ما او را هم زيبا آفريديم، اما مفتون و گمراه نشد. [سپس ]مرد زيبايى را مى آورند كه به خاطر زيباييش به فتنه و گناه كشيده شده است. او مى گويد : پروردگارا! مرا زيبا آفريدى و در نتيجه، از جانب زنان آن ديدم كه ديدم. پس، يوسف عليه السلام را مى آورند و به آن مرد گفته مى شود : تو زيباترى يا اين؟ ما او را هم زيبا آفريديم،اما گرفتار فتنه و فساد نشد. [پس از او ]شخص گرفتار و بلا زده اى را مى آورند كه بر اثر آن به فتنه و گمراهى درافتاده است. او مى گويد : پروردگارا! مرا به سختى گرفتار و مبتلا كردى تا اين كه به فتنه و تباهى درافتادم. پس ايّوب عليه السلام را مى آورند و به آن مرد گفته مى شود: آيا رنج و بلاى تو سخت تر بود يا رنج و بلاى اين؟ او هم به رنج و بلا درافتاد اما دستخوش فتنه و تباهى نشد.
۰.15712.الكافى : شنيدم ابو الحسن عليه السلام مى گويد : «الف ، لام ، ميم.آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مى شوند و مورد آزمايش قرار نمى گيرند؟». سپس به من فرمود: آزمايش چيست؟ عرض كردم: فدايت شوم، تا جايى كه ما مى دانيم آزمايش در دين است. حضرت فرمود: همچنان كه طلا گداخته و آزموده مى شود، مردم آزموده مى شوند ۵ . و باز فرمود : همچنان كه طلا ناب مى شود، مردم ناب مى شوند.
1.نهج البلاغة: الخطبة۱۰۲.
2.بحار الأنوار : ۷/۲۸۵/۳.
3.العنكبوت : ۱ و ۲ .
4.الكافي : ۱/۳۷۰/۴.
5.فتنه در لغت به معناى گداختن طلا، براى گرفتن ناخالصيهاى آن و ناب و خالص شدن است.