مناسب تر است .
چهارم . محقّقانى كه پس از مرحوم تربيت از اشرف و آثارش نام برده اند، همين كنيه و نام ابوعلى حسين بن حسن مراغى را براى اشرف ذكر كرده اند از آن جمله اند: مرحوم محمدعلى مدرس خيابانى، ۱ مرحوم طاهرى شهاب، ۲ سعيد نفيسى ۳ و برخى ديگر .
چنانكه گذشت، اشرفْ شاعرى گوشه نشين و منزوى بود و اين سبب شده كه از وى كمتر توصيفى در تذكره هاى ادبى به ميان آيد .
اوحدى بليانى كازرونى در «تذكره عرفات» مى نويسد :
اشرف خيابانى، مردى درويش نمدپوش قورچوق پيچ بوده ۴ و به مردم، كم آميختى و تتبّع خمسه كرده است . ۵
صاحب «صحف ابراهيم» نيز گفته است :
مولانا سيد اشرف، هميشه با شاهزاده پير بوداق خان ، ولد جهانشاه خان، پادشاه بوده و بعد از كشته شدن پير بوداق در بغداد از دست پدرش جهانشاه، درويش اشرف به تبريز آمده در به روى مردم بست و تازنده بود به مجلس كسى نرفت. ۶
و بالاخره، امير عليشير نوايى در تذكره «نفايس المجالس» چنين نوشته است :
مولانا اشرف خيابانى، مرد درويش و نامراد است و هميشه بر
1.همان جا .
2.ريحانة الأدب ج ۱ ، ص ۱۲۸ .
3.نسخه هاى خطى «نشريه دانشگاه تهران» ج ۶ ، ص ۶۲۵ .
4.تاريخ نظم و نثر فارسى ، ص ۳۳۹ .
5.قورچوق ، نمد درازى بوده كه درويشان ، دور كلاه خود مى پيچيده اند .
6.دانشمندان آذربايجان ، ص ۱۴۷ .