[باب] الالف
۱.أخُوكَ مَنْ واساكَ في الشِّدَّةِ .
هر برادر كه با تو هست عنود
نه برادر، نه يار خواهد بود
آن برادر بود كه در يارى
چُست باشد به روز دشوارى
۲.إِظْهارُ النِّعْمَةِ ۱ مِنَ الشُّكْرِ .
شكر نعمت گذار تا باشى
تا زناشاكران جدا باشى
اين حديثم زشاه بر ذكرست
گفت اظهار نعمت از شكرست
۳.أدِّبْ عِيالَكَ تَنْفَعْهُمْ .
گر عيال تو بى ادب باشد
حاصل از وى ترا تعب باشد
ادب آموز مر عيالت را
تا ازو نفع باشَدَتْ همه جا
۴.أدَبُ المَرْءِ ۲ خَيْرٌ مِنْ ذَهَبِهِ .
گر نسب دارى و ذهب دارى
هيچى، ار نَفْس بى ادب دارى
ادب مرد برتر از نسبش
ادب مرد بهتر از ذَهَبش