نظم نثر اللئالي - صفحه 285

[باب] التاء

۲۳.تَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ يَكْفيكَ .

در توكل اگر دلت صافى است
در همه حالتت خدا كافى است

اى پسر بر خدا توكل كن
گر قبول است كافى است سُخن

۲۴.تَغافَلْ عَنِ المَكْرُوهِ تَوَقَّرْ .

گر تو دورى كنى زمكروهات
خير يابى زقاضى الحاجات

در صلاح است مرد را توفير
بى صلاحت كجا بود توقير؟

۲۵.تَأخيرُ الإِساءَةِ مِنَ الإِقْبالِ .

گرچه تاخير ظرف آفات است
ليكن اندر مقام خيرات است

آنكه او قطب زمره حال است
گفت تأخير شرّ ز اقبال است

۲۶.تَدارَكْ في آخِرِ العُمُرِ ۱ ما فاتَكَ في أوَّلِهِ .

در جوانيت چون به نادانى
عمر بگذشت در پريشانى

پيرى آمد، به عذرخواهى كوش
پيش از آن كِت اجل بمالد گوش

۲۷.تَكاسُلُ الْمَرْءِ في الصَّلوةِ مِنْ ضَعْفِ الإيمانِ .

كاهلى در نماز كفران است
قوّت كفر و ضعف ايمان است

مرد كاهلْ نمازْ در ره دين
با خدا و رسول هست بكين

۲۸.تَفَاَّلْ بِالْخَيْرِ تَنَلْهُ .

گر تفال كنى به نيكويى
خير يابى زهر چه مى جويى

خير انديشه كن، زشر بگذر
داعى خير به كه قاصد شرّ

1.«س»: مِنَ الْعُمْرِ.

صفحه از 327