نظم نثر اللئالي - صفحه 287

ثلث ايمان به نزد اهل وجود
خرد و ثلث ديگر آمد جود

ثلث ديگر حياست تا دانى
گر تو دارى، زاهل ايمانى

۳۶.ثُلْمَةُ الدِّينِ مَوْتُ العلماء .

تا به نور است آفتاب جواد
سايه اهل علم باقى باد

مردن عالمان ربّانى
رخنه در دين كند بويرانى

۳۷.ثَباتُ المُلْكِ بِالْعَدْلِ .

اى كه از آفتاب لطف اللّه
شرفى يافتى به ظل اللّه

مُلك از ظلم، بى نظام بود
عدل كن تا كه بر دوام بود

۳۸.ثُلْمَةُ الْحَريصِ لا يُسَدُّ إلاّ بِالْتُّرابِ .

حرص رَنجى است سخت سينه شكاف
كه دهد دردسر تو را ز گزاف

سينه كُو شُد زحرص ، رخنه و چاك
نتوانش گرفت جز با خاك

۳۹.ثَوْبُ الْسَّلامَةِ لايَبْلى .

برو اى خواجه در سلامت كوش
روز و شب جامه سلامت پوش

هر لباسى ز هم فرو پاشد
دايماً اين لباس ، نو باشد

۴۰.ثَنِّ إِحسانَكَ بِالاِعْتِذارِ .

گر كرم مى كنى به حاجتخواه
جود فرما و عذر جود بخواه

كرم و جود ، كار مردان است
عذرخواهى ، دوباره احسان است

۴۱.ثَوابُ الاخِرَة خَيْرٌ مِن نَعيمِ الْدُّنْيا .

نعمت دُنيى ار چه با جهت است
بهتر از وى ثواب آخرت است

دولت آخرت اگر خواهى
روى گردان زدُنيى واهى

۴۲.ثَناءُ الْرَّجُلِ عَلَى مُعْطيهِ مُسْتَزيدٌ .

به عطا كوش تا ثنا يابى
كه ثنا جمله از عطا يابى

در عطا هرچه مرد بشتابد
از عطا بيشتر ثنا يابد

صفحه از 327