سخن خوب كار بازى نيست
خوبى اندر سخنْ درازى نيست
خوب گفت آن سخن گزار كُهَن
هست خوبى در اختصار سخن
۴۹.جَليسُ الخَيْرِ غَنيمَةٌ .
زينهار از بدان وقربتشان
سگِ ديوانه است صحبتشان
همنشين بدان مشو زنهار
همنشين نكو غنيمت دار
۵۰.جالِسِ الْفُقَراءَ تَزْدَدْ ۱ شُكرَاً .
همنشين گر شوى به درويشان
فيض يابى زصحبت ايشان
به چنين فيض خوى و عادت كن
دم به دم شُكر را زيادت كن
۵۱.جَلَّ مَنْ لايَمُوتُ .
هر كه از مرگ، دل زبون دارد
خويشتن را بزرگ چون دارد
پيش دانا بزرگ آن باشد
كه وى از مرگ در امان باشد
[باب] الحاء
۵۲.حِلْمُ الْمَرْءِ عَوْنُهُ .
در مقام نزاع با هر كس
بجز از حلم بر ميار نفس
بر زمينى كه كينه را گردست
حلم ، يارى كننده مرد است
۵۳.حُلِيُّ الرِجالِ الأَدَبُ وَحُلِيُّ الْنِّساءِ الذَهَبُ .
چون زنان گِرد زر و زيب مگرد
به ادب باش كاين است زينت مرد
مرد را زيور از ادب باشد
زيور زن همه ذَهَب باشد
۵۴.حَيآءُ المَرْءِ ۲ سَتْرُهُ .