از حيا مرد را توانايى است
بى حيايى نشان رسوايى است
بى حيا مرد نيست نادان است
ستر مردان حياى مردان است
۵۵.حُمُوضاتُ الطَّعامِ خَيْرٌ مِنْ حُمُوضاتِ الكَلامِ .
ترش رويى و تلخ گفتارى
دوستى راست خط بيزارى
ترشى اى كه در طعام بود
بهتر از تلخى كلام بود
۵۶.حِرْقَةُ الأَوْلادِ مُحْرِقَةُ ۱ الأكْبادِ .
نيست سوزى چو سوز فرزندان
كه بسوزد دل خردمندان
شوق فرزند چون كه تاب كند
دل بسوزد جگر كباب كند
۵۷.وَمِنْ فَوائِدِه رضى الله عنه حُسْنُ الْخُلُقِ غَنيمَةٌ .
خوب خويى غنيمت است اى يار
برو از خوى خوب دست مدار
زشت را خوى خوب سازد خوب
خوب را خوى بد كند معيوب
۵۸.حِدَّةُ المَرْءِ تُهْلِكُهُ .
مرد نادان زتُندى وتيزى
افتد اندر هلاك خونريزى
ور به نرميش خوى باشد و راى
با سلامت قرين بود همه جاى
۵۹.حُرِمَ ۲ الوَفاءُ عَلى مَنْ لا أصْلَ لَهُ .
هر كه در اصل ناتمام بود
دان كه بر وى وفا حرام بود
بى وفايى نشان بى اصلى است
بى وفا از جهان پى اصلى است
۶۰.حِرْفَةُ المَرْءِ كَنْزُهُ ۳ .
پيشه مرد ، مرد را گنج است
مانع مكر و دافع رنج است
نخورى در جهان غمِ روزى
گر همه پاره دوزى آموزى