[باب] الصاد
۱۳۱.صَلوةُ الليْلِ بَهآءُ النَّهارِ ۱ .
شب طاعت كننده فيروز است
طاعت شب بزرگى روز است
گر به طاعت شبى به روز آرى
روز گردد تو را، شبِ تارى
۱۳۲.صِدْقُ المَرْءِ نَجاتُهُ .
صدق تو مر تو را حيات دهد
زآتش دوزخت نجات دهد
رسته اى گر به صدق همدستى
آن شنيدى كه راستى رستى
۱۳۳.وَمِنْ إرْشادِهِ: صِحَّةُ البَدَنِ في الصَّوْمِ .
روزه دارى صلاح مرد و زن است
زانك از روزه صحت بدن است
صاحب روزه ايمن از رنج است
كه خرابه است و روزه چون گنج است
۱۳۴.صَبْرُكَ يُورِثُ الظَّفَرَ .
گر زدور زمان بدى بينى
بر تو آن به كه صبر بگزينى
به بد روزگار و بد روزى
صبر باشد دليل پيروزى
۱۳۵.صَلاحُ الإنْسانِ فِي حِفْظِ اللِّسانِ .
گر زبان را نگه ندارد مرد
از تن و جان خود برآرد گرد
اى پسر رو نگاه دار زبان
كه صلاح تن است وراحت جان
۱۳۶.صَلاحُ البَدَنِ فِي السُّكُوتِ .
رنج مردم زآفت سخن است
خامشىّ زبان صلاح تن است
گر صلاح است گفت لب بگشاى
ورنه بنشين و در سكوت افزاى
۱۳۷.صَفآءُ القَلْبِ مِنَ الإيمانِ .